دوم ماه دلو برابر با بیستو دومین سالروز وفات یوسف آیینه، يكی از نخستين چهرههای شعر نيمايی در افغانستان است.
یوسف آیینه در سال ۱۲۹۹ خورشیدی در شهر کابل زاده شد. پدرش یعقوب نام داشت. اصالتاً از تیره نورزایی قندهار بود. در لیسه نجات درس خواند. پیش از اینکه دوره لیسه را به پایان ببرد، مکتب را ترک گفت؛ اما هیچگاه دست از آموزش برنداشت. زبانهای آلمانی و انگلیسی را فراگرفت و دربارۀ تاریخ، فلسفه، خبرنگاری و ادبیات مطالعه کرد.
پس از اینکه بر زبانهای آلمانی و انگلیسی تسلط یافت، دست به ترجمه زد. آثاری از گوته، ژان کو، ژان کوکتو، نیکولاس، لینا، خانم سیتول انگلیسی، هامسون نروژی، یوزف ایشندروف، تور گانیف و تو شینکوی روسی را ترجمه کرد و در مجله کابل به نشر رساند.
آیینه جدا از آموزش و تعلیم، فعالیتهای قابل توجهی در عرصۀ پژوهش، رسانهداری و امور فرهنگی نیز انجام داد. به عنوان نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد: مدیر مسئول مجله برگ سبز، مدیر عمومی نشرات مطبوعات، مدیر موزیم، مدیر کتابخانه، مدیر عمومی سینما، جریده و صحنه شهرداری کابل، مدیرمسئول مجله کرهنه وزارت زراعت، رئیس سمعی و بصری وزارت اطلاعات و کلتور و رییس اطلاعات و کلتور مزار شریف.
مقالات اجتماعی و انتقادی زیادی هم نوشت که در مطبوعات وقت به نشر میرسید. او بسیار از مقالات انتقادی خود را به نامهای مستعار آ، نمک، چشم، شیشه و ترازو منتشر میکرد.
آیینه پس از کودتای کمونیستی در سال ۱۳۵۷ خورشیدی به پشاور مهاجرت کرد و بعد از پیروزی مجاهدین دوباره به کابل برگشت. با سقوط کابل به دست طالبان باردیگر آوارۀ دیار غربت گردید. تا اینکه در ۲ دلو ۱۳۸۰ خورشیدی در سن ۸۵ سالگی در شهر پشاور دیده از جهان فروبست و به ابدیت پیوست. جنازهاش را به کابل انتقاد دادند و در «شهدای صالحین» دفن کردند.
آثار محمد یوسف آیینه
از محمدیوسفآیینه چهار اثر به چاپ رسیده است: تار، بستانصفت، نوای عشرت و نقش قدم. سه اثر نخست، در دسترس نیست. تنها «نقش قدم» در اختیار خوانندگان قرار دارد. این کتاب به همت محبوبه حقوقمل (خواهرزادۀ آیینه) در سال ۱۳۹۳ خورشیدی در ۱۹۷ صفحه در کابل به زیور طبع آراسته شد. در آغاز کتاب تقریظهایی از ادبیار زرینگر، پرتو نادری، سیدخلیلالله هاشمیان و محبوبه حقوقمل نیز آورده شده است. «نقش قدم» گزینهای از سرودههای آیینه در قالبهای مختلف میباشد. این میرساند که شاعر قالبهای زیادی را تجربه کرده است. در تمام قالبها تجربههای خوبی از خود به نمایش گذاشته است. شعرهایی که در «نقش قدم» گرد آمدهاند همه نشان میدهند که شاعر در هرقالب کوشیده تا بیان و زبان و محتوای خاص مطابق با آن قالب را اختیار کند.
نمونه اثر محمد یوسف آیینه
با مستی نهفته به شرم از كنار خود
لرزان و ترسناك
دورم نمود و گفت كه ديوانه نيستی!
آن پنجههای نرم
و اين چشم پر عتاب
هر دو ستيزه كار
آوخ كه در رواج محبت كتاب عشق
حق را گرفت و داد به خوبان روز گار
امشب مرا ببخش گلی از بهار خود
اين آرزوست پاك
ای شمع هوشدار كه پروانه نيستی
با حرفهای گرم
دل را بگو جواب
مژگان به هم فشار
ما از كتاب عشق گزيديم باب عشق
اين شعرهای نغز بمانند ياد گار
آیینه شاید نمایندۀ آخرین نسل کاکههای کابل باشد که نام و کارنامۀ نابی داشتهاند، رادی، عیاری و جوانمردی و کاکهگری سنت جلیل جامعه ما و خراسانکهن است که تا روزگار آیینه نمایندههای برجستۀ از آنها در جامعه پیدا بود و تا امروز نیز، جرقههای جوانمردی به گونۀ کمرنگ اینجا و آنجا تبلور دارد. آیینه لباس ویژه کاکهها را میپوشید، جوانمرد و با بذل و بخشش و فداکار بود.
خبرنگار فرهنگستان
سمیع صدیقی