خانه / خبرها / دریچه ویژه / واصف باختری؛ غروب خورشید شعر نو افغانستان

واصف باختری؛ غروب خورشید شعر نو افغانستان

واصف باختری هرچند در ابتدای شاعری‌اش غزل و رباعی می‌سرود، اما وقتی با شعر و روش نوشتن نیما یوشیج آشنا و شیفته قالب نیمایی و از پیشگامان این سبک در افغانستان شد. او از معدود شاعران نیمایی‌سرا بود که تمام اسلوب پیشنهادی نیما را موبه‌مو رعایت می‌کرد. در مجموعه آثار شعری او که در سال ۱۳۹۵ خورشیدی با عنوان «سفالینه‌یی چند بر پیشخوان بلورین فردا» منتشر شد، واصف باختری قبل از شروع بخش شعرهای نیمایی خود نوشته است: «و این‌سان به دنبال سالار یوشیج رفتم».

«نوگرایی» او در همین جا متوقف نشد. استاد باختری شعرهای زیادی در قالب آزاد نیز نوشت. در معرفی این شعرها، در مجموعه آثار خود نوشته است: «من از بیهقی و از آن ترک فرزانه پارسی‌گوی؛ بیاموختم این شگرد شگرف شبیخون‌زدن؛ بر سپاه سیه‌پوش شب را!».

در همین بخش او شعری به احمد شاملو اهدا کرده است که اینگونه آغاز می‌شود:

«از قصیدهٔ قرن عصمت

شاعرستان مردی را از نسل هابیلیان

پا بریدند

و شگفتا که از این تنگ خاکنا

هنوز یارای پروازش است»

لطیف ناظمی، شاعر مطرح هم‌دوره و دوست واصف باختری، باری در صحبت با من درباره او گفت در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی باختری به عنوان یک شاعر نوپرداز و نیمایی‌پرداز در کشاندن شعر افغانستان به سوی نوگرایی نقشی اساسی داشت.

آقای ناظمی هرچند تاکید کرد که با این حال شعر استاد واصف باختری به دلیل تسلط کاملی که بر ادبیات کهن داشت، همچنان طعم و بوی کلاسیک می‌دهد: «در غزل نوآوری نکرد اما چون در آن زمان شاید بیرون شدن از زیر سقف شعر قدمایی دشوار بود ولی در آن زمان و زمانه شعر باختری به معنای واقعی کلمه شعر نو بود».

محمد کاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر ادبی نیز در مقاله‌ای درباره واصف باختری می‌نویسد: «شعر نیمایی باختری از لحاظ قواعد و اصول‌، بی‌عیب‌ترین شعری است که من در تاریخ شعر نو افغانستان دیده‌ام‌. او هم شیوه مصراع‌بندی خاص این قالب را می‌شناسد و رعایت می‌کند و هم در قافیه‌آرایی اصول و قواعدی در کارش دارد. این چیزی است که در کار بسیاری دیگران دیده نمی‌شود.»

«نوشته‌ است بر برگ‌های شقایق

که گل را نچینید

و این کودک نازپرورده زآغوش مادر نگیرید

ولیکن دریغا که باد

ندارد سواد»

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*