کابل/۲۷قوس/فرهنگستان روزنامه ۸صبح در مورد بازنگری نصاب مکاتب از سوی طالبان که مضامین گذشته را «ادامه تهاجم فرهنگی غرب می خوانند» را گامی در جهت ترویج ایدئولوژی طالبانیزم میداند. روزنامه ۸صبح به گزارشی دست یافته که از سوی «کمیته بازنگری نصاب مکاتب عصری» طالبان تهیه شده است. براساس این گزارش که نسخه پشتو و ترجمه فارسی آن در سایت روزنامه ...
ادامه مطلب »تحلیل ها و دیدگاه ها
فروکش اعتراضات و لایه های سرکوب در ایران
کابل/۳عقرب/فرهنگستان جهان بعد از قرون وسطی به تغییر شگرف رسید که این تغییر را فرانسویها رنسانس نامیدن، رنسانس به معنی تولد دوباره است، که در سده ۱۴ میلادی به وقوع پیوست. در حقیقت رنسانس باعث پیشرفت شد، که پس از آن جهان فعلی آهسته آهسته شکل گرفت. در دوره قرون وسطی بیشتر قدرت نزد کلیسا و روحانیون بود، در بسیاری ...
ادامه مطلب »نیم نگاهی بر تبارشناسی امارت اسلامی
۱. امارت از منظر سوسیوبیولوژی با مطالعه تاریخ گذشتگان و شیوه زیست آنها، این امر روشن میگردد که خشونت و نظم دهی اجتماعی در محور سیاست گروههای قدرتمند بودهاند. مدیریت منابع انسانی و اقتصادی را به عهده داشتهاند در سیر تحول برخی از گروه ها با زندگی جمعی را آموختند و برخی دیگر در وضعیت ابتدایی باقی ماندهاند. حال برای ...
ادامه مطلب »تقابل سنت و مدرنیته در جامعه افغانستان
تقابل سنت و مدرنیته از بحث بر انگیزترین مسایل میان دانشمندان و روشن فکران در همه جامعه بشری بوده است تجدد در حقیقت ادامه منطقی سنت در زمان حال است.اما زمانی که این تجدد از دل سنت بر نمی اید ساز و کار سنت را به چالش می کشد.و با او مقابله می کنند به قولی رابطه سنت با تجدد ...
ادامه مطلب »پایان عصر ایدیولوژی
در تعبیر تبارشناختیک «رشتاشتات/ دولت قانونمند» بستر تعریف دستوت دوتراسی از آموزگان ایدیولوژی است. قوام این ایده مهتر با «آگاهی کاذب» کهتر مارکس در پردهگاه تاریخ به انحراف گرایید. مارکس ایدیولوژی را پهلوی استثماری مادون فهم ماتریالیسم دیالکتیک بخشید. به شرح او، طبقههای آریستوکرات، الیگارشی زمیندار و بورژوازی در رویکرد موازی به هم برای تداوم سودبری از ارزش اضافه، با ...
ادامه مطلب »دراوکرائین چه می گذرد؟
دراوکرائین چه می گذرد؟ حوادث کنونی اوکرائین شایدبزرگترین تشنج بعدازجنگ جهانی دوم درروابط بین المللی باشد. شایدحتی خطرناکترازبحران راکتی سال ۱۹۶۲کوبابه عنوان بزرگترین بحران درروابط بین المللی بعدازجنگ جهانی دوم ثبت تاریخ شود. آنچه دراوکرائین وماحول آن می گذرد، ازلحاظ احتمال وقوع رودرروئی درصورت حدوث اشتباهات فنی تباه کن درسطح بالاتری قرارداردواهمیت فرآینداین بحران درتدوین یک دوره نوین درتاریخ روابط بین المللی هم ازاهمیت کم سابقه ای برخورداراست. حوادث کوبا درزمانی اتفاق افتیدکه سرنوشت بشریت باموجودیت دواردوگاه سرمایه داری وسوسیالیزم قبلاً رقم خورده بود؛ صفوف نیروهاوسمت حوادث مشخص بود ودراوضاع واحوالی مشخص جهان به سوی رودرروئی بخاطردفاع ازمنافع هرطرف درگیردرحرکت بودوجان مطلب این بودکه تقویت مواضع ازهردوجانب باعث این رودرروئی شده بودکه بالاخره کوتاه آمدن دوطرفه باعث حل این مشکل خطرناک جهانی شد. ولی امروزدراوکرائین حرف برسرعقب نشینی هردوطرف درمیان نیست. معضله بکلی متفاوت است؛ یک طرف به پیشروی غیرمتعهدانه وفریبکارانه متوسل شده وجانب دیگر جاوامکانی برای عقب رفتن ورفع تشنج ندارد. درواقع درفرآینداین بحران حرف برسرتغییرعظیم ژئوپولیتیک یابودونبودیک هویت تاریخی بزرگترین سرزمین جهان یعنی روسیه، حرف برسرحذف ویارشدروابط ونظم نوینی که داردسربلندمی کندوحرف برسربرقراری صلح وامنیت درکادرنظمی نوین دراین مقیاس برای همه جهانیان است. هرنوع حرکت خطائی که دراین مقطع صورت گیردبیشترازبحران موشکی کوبا، با سرنوشت مجموع بشریت سروکاردارد. آنچه دراوکرائین می گذرددارای یک بعدظاهری است که بستگی به حوادث روی صحنه دارد؛ این فقط نیم رخ ناقصی ازکوه یخی است که فقط راس آن ازدریای حقایق سربرون آورده است وحوادث کنونی اوکرائین رارقم می زند، بعددیگری هم درپشت حوادث جاری اوکرائین عمل میکندکه این دیگرتعیین کننده حتی آینده زندگی بشردرروی زمین می تواندباشدوعبارت است ازرودرروئی روسیه باامریکاوناتو. این رودرروئی ناشی ازخلف وعده واتکابه دروغ است که ازجانب امریکا واردمیدان شده ومسئله بودونبودروسیه رامطرح می سازد. درواقع امریکا با تخلف ازوعده ای که درپایان جنگ سردبه شوروی درجهت عدم پیشروی ناتوبسوی شرق اروپاداده بود، روسیه رادربرابرخطرنابودی قرارداده است. دقیقاًازاین زاویه است که حوادث امروزی اوکرائین رابایددید. اگر تنهادرکادرتجریدی ومحدودمنطقه ای اروپائی وروابط ظاهری بین المللی مبتنی برقوانین موجودبین المللی درنظرگرفته شودبه موضع گیری های سطحی ونادرستی چون محکوم کردن روسیه بخاطراین «قانون شکنی بین المللی»(گرچه ناتووامریکاصدباربدترازآن دریوگوسلاویا، سومالی، افغانستان، عراق، لیبیا، سوریه، یمن وغیره عمل کرده اند)می انجامدواصل موضوع که عبارت ازتجاوزوپیشروی مزیدناتوودرنتیجه باعث حتمی شدن خطرجنگ جهانی میگردد، ازنظرهادورمی ماند. دراین روزهاپیهم اسنادبسیارمعتبری رومیشودکه نشان میدهدامریکائی ها وناتودربحبوحه ختم جنگ سردبه شوروی ها ازعدم پیشروی به سوی شرق اطمینان ووعده داده بودندولی عملاًدرحهت مخالف حرکت کردند. مثلاًدراین ارتباط«رولان دیوما»وزیرامورخارجه فرانسه درزمان «فرانسوامیتیران»دراین زمینه اظهارات بسیارروشن دارد؛ دریکی ازبرنامه های Sud Radioمورخ دوم ماه مارس۲۰۲۲ درجواب ژورنالیست رادیودرباره تعهدات رهبران ناتووغرب درمسئله عدم پیشروی ناتوبه سوی شرق بعدازختم جنگ سردباصراحت میگویدکه درجلسه ای مرتبط باوحدت دوآلمان باحضور«گرباچف» و«شواردنازه»، «جورج بوش» و«جمیزبیکر»وزیرامورخارجه ایالات متحده امریکا، روسای دولتهای انگلستان، آلمان، فرانسه ودبیرکل ناتو، «شواردنازه» وزیرخارجه وقت شوروی درموردپایان جنگ سردوبرگشت به فضای صلح دومسئله رامطرح می سازد: ۱- به مثابه ضمانت ازصلح، همه نمادهاوبنیادهای یادگاری پیروزی ارتش شوروی برفاشیزم، به مثابه وظیفه دولت آلمان حفظ ونگهداری شود. ۲- ناتو به کشورهای سابق متحدشوروی توسعه پیدانکند. «رولان دیوما»میگوید همه وزرای خارجه حاظردرجلسه به اتفاق این دوشرط راپذیرفتندولی متاسفانه به سندکتبی مبدل نشد. باهمه این واقعیتهای انکارناپذیرناتوازسال۱۹۹۹به بعدپیهم بسوی شرق تامرزهای روسیه خزیده وامنیت این کشوررادرمعرض خطرواقعی قرارداده است. مسلماًپیوستن اوکرائین به ناتومی توانست آخرین میخی باشدکه درتابوت فضای امنیتی برای روسیه کوبیده می شد؛ درچنین وضعی چه می شدکرد؟ صرفنظرازخوش بینی ویابدبینی نسبت به روسیه ورهبران وسیستم سیاسی موجوده آن این واقعیت بلافاصله مطرح میشودکه آن طوری که «ولادیمیرپوتین» گفت، امریکائی هابا نصب موشکهای هسته ای دراوکرائین، قادرخواهندبوددرظرف پنج دقیقه مسکورابمباردمان اتمی بکنندواین چیزی است که میتواندخطرجنگ ونابودی بشریت رابیشترازهرزمانی محتمل تربسازد. ازجانبی هم زورگوئی، تقلب وگردنکشی امریکا ازقوانین بین المللی برکسی پوشیده نیست. پس مسئله بودونبودروسیه درمیان است. این چیزی است که ازکسی پنهان هم نیست. مزیدبراین، آقای «زلینسکی» رئیس جمهوراوکرائین درجلسه امنیتی مونیخ ازتمایل کشورش به دست یابی به سلاح اتمی هم پرده برداشت. همه میدانیم که اوکرائین میتوانددرمدت بسیارکوتاهی به آن دست یابد. حالا ازروس کشی فاشیستهای اوکرائینی که دردونباس عملی میشدهم اگر بگذریم، رژیم کنونی اوکرائین که پیهم درتقلا بودواردناتوشود، خطرنابودی روسیه رابه طوربسیارجدی مطرح میساخت. درچنین احوالی که روسیه رسیدن فاجعه راباچشمان بازمی دیدودروازه ورودبه حهنم راهم دروجودهمین رژیم کنونی اوکرائین که قسماًمتکی برنیروهای فاشیستی یعنی نئونازی هاولی دست نشانده امریکائی هااست، می دید، میتوانست بی تفاوت باقی بماند؟ حالااگر حتی روح بخش دوم منشورامنیتی اروپادرگردهمآئی های استانبول(۱۹۹۹) واستانه(۲۰۱۰) راهم (که تقویت امنیت خودی نبایدباعث تضعیف امنیت دیگران شود)درنظرنگیریم، درحالتی که امریکابی توجه به کوچکترین حدرعایت امنیت روسیه باتکبری فرعونی درجهت ایجادزمینه های تضعیف وتهدیدآن عمل میکردآیا روسیه حق نداشت جلوآنرابگیرد؟ دراین زمینه روسیه درمدت هشت سال تلاش نمودبامجبورساختن اوکرائین به تمکین دربرابرقراردادمینسک اوضاع راآرام سازدولی امریکائی هانگذاشتنداین امرعملی شود. امروزمعضله درنقطه ای قرارگرفته است که جلوگیری ازتبدیل شدن اوکرائین به تخته خیزتجاوزامریکا وناتوعلیه روسیه تنها وتنها به غیرنظامی ساختن وپاک سازی اوکرائین از شرنئونازیزم، میتواندحل گردد. دنیاشاهداست که روسیه تمام امکانات مسالمت آمیزودیپلوماتیک رابه آزمایش کشیده بودتامانع این پیشروی شودولی هیچ گوشی به این خواست مشروع روسیه برای زنده ماندن درشرایطی که خودش برای خودتعیین میکرد، بدهکارنبود. بالاخره روسیه بالاجباروبااقدامی قاطع جلواین روندخطرناک راسدکرد. این اقدام روسیه رابایددرمقیاس پیش گیری از جنگی«عملاًاعلام شده»دید. این اصل است وبقیه فرع. درچنین شرایطی برای من موضع گیری بعضی ازاحزاب کمونیستی که اقدام روسیه رامحکوم می کنند قابل درک نیست. این موضع گیری بیشتربرخوردی کشیش مآبانه است تایک موضع گیری دفاع ازصلح واقعی ومنصفانه ودفاع اصولی برپایه رعایت منافع حیاتی خلقهای کشوربزرگی چون روسیه که درمعرض یکی ازخطرناکترین نقشه های تعرضی تاریخ معاصرقرارگرفته است. اصولاً انتظارمی رفت که مسئولیت عام وتام این بحران به امریکاوناتوکه باعث بروزآن شده اند، نسبت داده شود. درنتیجه این موضع گیری عده ای ازاحزاب کمونیستی وچپ بسیاراپورتونیستی وتلاشی درجهت حفظ قیافه ای حق به جانب است که گویاگردنکشی روسیه ازقواعدبین المللی رامحکوم می کندولی دربرابر، قربانی شدن این کشورعظیم رادرصورت انفعال آن نادیده میگیرد. به نظرمن این موضع گیری راازکارزاربی سروپای تبلیغاتی غرب وناتوکه عمدتاًمبتنی برجعل ودروغ است وتاثیرمخرب بزرگی برذهنیت وافکارعامه دنیا به جاگذاشته است، نمی شودجدادانست. آیاکمونیستهاونیروهای چپ حق دارنددرصورت فشاراین کارزارجعل ودروغ (که درست است که بسیارنیرومندوغیرقابل انعطاف است)کمرخم کنند؟ قابل یادآوری است که اگرواقعاًامکان احترازازاین اقدام پیشگیرانه ازراه های دیپلوماتیک وسازشهای متقابل برای حفظ صلح وجلوگیری ازپیشروی ناتوتادم درب روسهاوجودمیداشت ودرآن صورت روسیه بازوروارداوکرائین میشد، به حق دران صورت این اقدام رامی شدوبائیستی فقط وفقط تجاوزگرانه نامید. اینکه این احزاب کمونیستی چاشنی ای هم ازضدیت باامریکا وتحریکات آن رادرموضعگیری خودعلاوه می کنند دراصل موضوع تغییری واردنمی کند. بایدمسئولیت امریکا درمقیاسی واقعی دربروزوشکل گیری این حوادث، مشخصاًمطرح شود، زیرامنشاءو اساس حوادث اوکرائین درسیاست تجاوزگرانه امریکاوناتونهفته است واین اصلِ بزنگاه است. درنهایت این احزاب برای توجیه شرمسارانه این موضع گیری، به چاشنی انتقادی ای هم ازامپریالیزم امریکا متوسل شده اند. مشکل عمده کاراینجااست که دراین موضع گیری هااصل به جای فرع قرارداده می شودودرنتیجه دربرابریک امر دارای اهمیت اصولی، موضع گیری ای کج ومعوج درپیش گرفته می شود؛ گواینکه روسیه درقبال اوکرائین ازموضع ناسیونالیستی وصرفاًبخاطراینکه این کشوراوکرائین است، چنین برخوردی می کند؛ درحالیکه دراین میانه اوکرائین فقط وسیله حل یک معمای بسیاربغرنج است نه خودمعادله. آدرس معادله وطرف اصلی معامله امریکا وناتواست که اوکرائین بیچاره راوارداین گودکرده است کمااینکه اگرهرکشوردیگری به جای اوکرائین درچنین موقعیتی قرارمیداشت، به همین سان وجه المعامله امریکا درتقابل باروسیه قرارمی گرفت. درنهایت میتوان گفت که بشریت این روزهای پرازترس ودلهره راپشت سرخواهدگذاشت. روسیه که کاردناتوبه استخوانش رسیده احتمالاً عقب نشینی نخواهدکردواوکرائین غیرنظامی خواهدشدوگروه های آدمکش ووحشی نئونازی به سزای اعمال غیرانسانی خودخواهندرسید وامریکا وناتوفقط به این امرتمکین خواهندکردکه قماری راباخته اندبدون اینکه به روی خودبیاورندوبرای توجیه این باخت وماجراجوئی خطرناک خود، تحریمهاراوسیله قرارمیدهند؛ تحریمهائی که چون تیغ دُو دَمِ برانی عمل خواهندکرد. ظاهراین تحریمهابرای روسیه کشنده است ولی درواقعیت به همان پیمانه نه تنهابرای مردمان کشورهائی که رهبران آنهابه این جنون دست زده اندبلکه حتی برای خودسردمداران دنیای سرمایه وستم هم بی هزینه نخواهدبودچه بساکه هزینه هادرعرصه هائی هم بسیارگران ترازآنچه پیش بینی شده است، خواهندبود؛ مثلاًدرعرصه فعالیتهای مشترک درفضا(ایستگاه فضائی بین المللی وکمک هوافضای روسیه برا ی تقویت انترنت دربریتانیا، فروش موتورهای راکتهای فضائی به امریکاوغیره)، عرصه انرژی به ویژه ارسال گازبه اروپا وغیره. بالاخره این رودرروئی که ازجانب ناتووامریکا برروسیه تحمیل شده است، به احتمال بسیارقوی به مثابه یکی ازمهمترین عوامل تعیین کننده زایش پردردنظم نوین بین المللی که مشخصه اصلی آن پایان دنیای تک قطبی وزورگوئی قلدرمنشانه امریکا است، عمل خواهدکرد. نویسنده : اسدالله کشتمند ۰۴,۰۳,۲۰۲۲
ادامه مطلب »پوتین و دو انتخابِ سرنوشتساز
کابل/۷حوت/فرهنگستان پس از جنگ سرد، امریکاییها با طرح استراتژی چهار مرحلهای از سه طرف روسیه را در محاصرهی فرسایشی قرار دادند. نخست رومانیا و پولند را به ناتو کشانیدند و در این کشور ها سیستم نظارتی فضایی بر روسیه را بنا کردند. اینکار روسیه را به شدت در محدودیت فضایی که در زمان شوروی حرف نهایی را در جهان میزد ...
ادامه مطلب »اشرف غنی: آنچه اتفاق افتاد یک کودتای خشن بود، نه یک توافق سیاسی
آمریکا در مذاکره با طالبان، دولت افغانستان را کنار گذاشت و طالبان حاضر نشد با دولت افغانستان گفتوگو کند اشرف غنی، رئیسجمهوری پیشین افغانستان، در نخستین مصاحبه پس از فروپاشی دولت پیشین این کشور گفت بازگشت طالبان به قدرت یک کودتای خشن بود و او کابل را برای جلوگیری از خونریزی و ویرانی ترک کرد، چون اگر در آنجا میماند، تغییری در وضعیت به ...
ادامه مطلب »مصاحبه محمد شاکر کارگر با روزنامۀ ” نی زاویسیمایا گازیته” (فدراسیون روسیه)
آندری سیرینکو، مبصر سیاسی روزنامۀ ” نی زاویسیمایا گازیته” (فدراسیون روسیه) با محترم محمد شاکر کارگر، رئیس عمومی دفتر ریاست جمهوری افغانستان مصاحبۀ انجام داده که نکات برجستۀ آن ذیلأ ارایه می گردد. – ناکامی اخلاقی (معنوی) ایالات متحدۀ امریکا در افغانستان خطرناک تر از ناکامی نظامی است؛ – آنچه رخ داد, پیامد پالیسی های حکومت افغانستان و خط مشی ...
ادامه مطلب »پارادوکس حکومت فراگیر و ساختار کنونی قدرت در افغانستان
نظامهای سیاسی کشورها، همیشه بر مبنای دو فرآیند میتوانند، شکل بگیرند. نظامهایی که از راه زور شکل میگیرند و نظامهایی که بستر شکلگیری آنها به گونه مسالمتآمیز است. در جهان امروزی، انقلابها، کودتاها و سرنگونی قدرتها با همیاری قدرتهای بیرونی یا خیانتکاران درونی یا هردو، باعث شکلگیری نظامهایی از ورای زور است. در حالی که همهپرسیها، نشستهای ملی مانند جرگههای ...
ادامه مطلب »