مسیر پر خم و پیچ زنان در افغانستان
ده سال قبل وقتی از خانه به مقصد دفتر بیرون میشدم، پدرم با عطوفتی که هر پدر نسبت به فرزندانش دارد، از مصونیت و امنیت دختر جوانش نگران میبود، اما با درک آرزوها و امیدهای من، نمیخواست برایم دلهره بیافریند و مانعم شود. اما او چالشهای واقعی در برابر زنان، مصون نبودن آنها در محیط کار و جامعهی مردسالار و سنتی افغانستان را به خوبی میدانست. او که حالا مرد میان سالی بود، با محافظه کاری ویژهی اکثر مردان افغانستان سر رشتهی اوضاع را به دست داشت و خود گواه داستانهای غم انگیزی برای زنان شاغل جامعه بوده است.
در سه ماه اول کارم سعی میکردم پدرم را در جریان کارهای روزانه قرار دهم تا اضطراب و نگرانی او از این بابت که من در محیط کاری مصونیت ندارم، رفع شود، برایش اطمینان میدادم که من به تنهایی توانایى مقابله با ناهنجاریهای محیط کار را دارم.
مریم عطایی
هر چند در آغاز خودم نیز شناخت کافی از محیط کار در جامعه نداشتم. اما آهسته آهسته به نگرانی پدری که دختر جوانش از خانه بدون تجربه و شناخت کافی وارد محیط کار و جامعهی سنتی میشود که مردمانش به زن جز به چشم ابزار جنسی نگاه نمیکنند، پی بردم. تلاش و رسیدن به هدف؛ که در اثر تلاش و مبارزات مادرم آموخته بودم در اوایل کارم، دیگر در ذهنم جایی نداشت، به عوض هر لحظه فکر میکردم که چگونه از نگاههای جنسی که به من دوخته میشود، فرار کنم، چطور ظرفیت و قابلیتهایم را به رخ کسانی که به تواناییهای من باور ندارند، بکشانم و مقاومت کنم. من آموخته بودم که قرار نیست زنان برای ثابت کردن عفت شان، تلاش کنند، بل تلاش شان باید برای فهم و شکلدهی ظرفیت و توانمندسازی زنان که فراتر از پرداخت معمول در جامعه است، باشد.
دانش، انگیزه و متانت زنان جسوری که در کنارم بودند، جسارتم را بیشتر می ساخت تا پای تدبیر بر کار را محکمتر بکوبم. من شاید از نادر زنانی بودهام که به سختیهای روزگار و موانعی که بر سر راه زنان در جامعهی افغانستان قرار دارد، غلبه کردهام و مؤفقانه آنرا پشت سر گذاشتهام.
هنوز در همین جامعه، زنانی اند که برای تحصیل و یا تهیه لقمه نانی برای فرزندان شان مجبور به کنار آمدن با ناملایمتهای استخوانسوزی اند که حتا تصورش برای کسانی که آنرا اعمال میکنند ناممکن است. تبعیض، سنتهای مسلط اجتماعی، فرهنگ حاکم خشونت در برابر زنان و دید جنسیتی، کتلهی عظیم زنان افغانستان را از متن کار و زندهگی به حاشیههای انزوا، ناباوری و گوشهگیری کشانده است. این وضع که بدون تردید طی سدهها شکل گرفته است، بر ظرفیت و توانایی زنان در سطوح مختلف و حضور آنان در اجتماع تأثیرات مخرب و منفی برجا گذاشته است.
با وجود این چالشها، پیشرفتهای به دست آمدهی زنان در جریان ۱۷ سال گذشته و حتا حضور سمبولیک آنها در قدرت تا اشتراک شان در سطوح مختلف رهبری دولت بر اساس اصل شایسته سالاری و به نمایش گذاشتن ظرفیت و جسارت آنها در داخل و بیرون از کشور است که آیندهی بهتر را نوید میدهد. یکی از این نامهای آشنا و امید آفرین، شهرزاد اکبر است. او با دانش منحصر به فرد، تدبیر و شجاعت بینظیر در این عرصه گامهای استوار و مانایی برداشته است. شهرزاد الگویی برای زنان نسل خود، و امیدی برای آنهایی است که سالها در برابر تسلط بیقید و شرط مردان و سؤ رفتارها، تبعیض و خشونت، مبارزه کردهاند.
شهرزاد اکبر از نسل جوان و متفکر و دارای اهداف بزرگ برای یک افغانستان پیشرفته و با ثبات وارد دنیای سیاست شده است، تلاش دارد تا نگاه و رویکرد سنتی به زنان را به نقش فعال و سازنده در مناسبات سیاسی و اجتماعی افغانستان تغییر دهد. حضور درخشان شهرزاد اکبر در محور تصمیمگیریهای حکومت افغانستان نشان میدهد که زنان در افغانستان با وجود انبوهی از موانع در برابر آنها، ظرفیت، توانایى ایستادهگی و مبارزه را هم چنان دارند. شهرزاد برای تغییر و انتقال دانش و تجاربش در نظام کنونی افغانستان تلاش میکنند، که این تلاش مدبرانه امید و انگیزهی مبارزه را در میان زنان بیشتر میکند. او در میان دوستان و نزدیکانش الهام بخش، امید آفرین و نوید دهندهی فردای روشن است. شهرزاد در حال حاضر مشاور ارشد رئیس جمهور است، او با تواناییهای خود به مسند قدرت دست یافته و اینجاست که باورهای سنتی مبنی بر ناتوانی زنان، نفی شده، موانع ناچیز مینماید و نقش آنان در قدرت از حضور نمادین و سمبولیک به یک حضور فعال و بالقوه تغییر مییابد.
هشتم مارچ روز همبستهگی زنان مبارک
چهارشنبه ۱۶ حوت ۱۳۹۶ – مریم عطایی
منبع : هشت صبح