خانه / فرهنگ و هنر / فرهنگ / غریبانه در دهلی

غریبانه در دهلی

غریبانه در دهلی

در دهلی پایتخت هند، گوشه‌ای دنج و آرامی برای سپری کردن لحظاتی هرچند کوتاه را به سختی می‌توان پیدا کرد. در این شهر شلوغِ ۲۲ میلیون نفری، از مسجد و مندر شروع تا پارک و سینما؛ همه‌جا غلغله‌ای پرپاست. در کل، دهلی جای خوبی برای استراحت، نفس کشیدن و کسب آرامش نیست. اما سخت است که باور کنیم در نزدیکی مرکز همین شهر شلوغ، در کنار یک خیابان بزرگ و اصلی به اسم ماتورا، چند صد متری دادگاه عالی هند و ورزشگاه ملی این کشور، باغ کوچکی را می‌توان یافت که روزانه شاید تعداد مراجعین آن به سختی به ۱۰ نفر برسد.
در وسط این باغ، آرامگاه شاعری است که بسیاری‌ها او را یکی از بزرگ‌ترین شاعران پارسی‌گوی جهان لقب می‌دهند. اگر در دهلی پایتخت هندوستان از اهالی عادی که نه؛ حتا از طیف نسبتاً با سواد و تحصیل یافته‌، سراغ آرام‌گاه بیدل را بگیریم، کمتر کسی را می‌توان یافت که نپرسد: «بیدل کیست؟»
بیش از بیدل، همین باغ‌چه کوچک محل دفنش برای مردم نزدیک به خیابان ماتورا شهرت دارد، این باغ‌چه کوچک که به گورستانی نسبتاً متروکه تبدیل شده به «باغ بیدل» مشهور است. در همان نزدیکی‌های محل دفن این شاعر بزرگ، خیلی‌ها باغ بیدل را بلد اند، اما نمی‌دانند که شهرت این باغ از کجاست و اصلا چرا باغ بیدل؟
به این ترتیب، بیدل با آن‌همه عظمت، شهرت و ظرافت کلامی که دارد غریبانه در دهلی، اما آرام و بی‌هیچ‌جار و جنجال‌های زائرین هندی آرامیده‌ است.
با ورود به باغ بیدل، در میان انبوهی از درختان و در کنار چندین قبر متروکه و قدیمی، آرامگاه سبز رنگ و گنبد دار بیدل را به ساده‌گی می‌توان یافت. هنگامی که به باغ بیدل وارد شدیم تنها یک نفر آنجا بود، بی‌آن‌که بدانیم این مرد کیست به محل دفن بدیل نزدیک شدیم. مرد ناشناس، بلافاصله صدا زد که کفش‌های‌تان را درآورید، فهمیدیم که او نگهبان این باغ است. با درآوردن کفش‌ها دو باره به مسیرمان ادامه دادم، اولین چیزی که نگاه ما را به خودش جلب کرد، سنگ قبر بیدل بود. آرمگاهی که بر روی آن با الفبا و زبان اردو نوشته بود: «اینجا آرامگاه میرزا عبدالقادر بیدل، شاعر و صوفی مشهور افغانستان است.» اما عبارت افغانستان را به سختی می‌شد خواند، نه از این‌خاطر که این سنگ قبر قدیمی و متروکه شده باشد، بلکه به این خاطر که عبارت افغانستان با اشیای گوناگون و نوک تیز عمداً تراشیده و مغشوش شده بود.
بیدلی که با آن غربت و در دنیایی از کم‌محبتی دوست‌دارانش در کنجی از دهلی آرمیده است، اما در بیرون از آن باغچه متروکه داستان دیگری دارد. افغان‌ها، ایرانی‌ها و تاجیکستانی‌های زیادی برای تصاحب شهرت او کار می‌کنند. همین بنای نه چندان پر زرق و برقِ روی آرامگاه بیدل، در سال‌های اخیر در سال ۱۳۷۴ خورشیدی توسط دوست‌داران افغان این شاعر، ساخته شده و تاجکستانی‌ها هم برای ترمیم این باغ دست به کار شدند. رییس‌جمهور امام‌علی رحمان شخصاً از این باغ دیدن کرده و دستور بازسازی و ترمیم آن را داده ‌است. گروه‌های فرهنگی ایرانی که جهت سیاحت فرهنگی به دهلی می‌روند نیز هر از گاهی بر درگاه حضرت ابوالمعانی، فاتحه‌ای می‌خوانند.
برخی از ایرانی‌ها او را شاعر بزرگ ایرانی، شماری از افغان‌ها او را زاده بدخشان افغانستان و دفن شده در منطقه خواجه‎رواش کابل و برخی تاجکستانی‌ها نیز او را شاعر بزرگ بدخشی تاجیک می‌خوانند. اما واقعیت این است که او به بیدل دهلوی مشهور است، سبک شعر او نشأت گرفته از مکتب ادبی هندی است، در همان کشور زیسته و شهرتش عجالتاً مربوط به شهری است که کمتر کسی او را می‌شناسد. به گفته شفیعی کدکنی «بیدل را باید نماینده تمام عیار اسلوب هندی به‌شمار آوریم.»
در بیرون گنبد سبز رنگ مقبره بیدل، تابلوی پنج‌زبانه‌ای را می‌توان دید که با این تک‌بیت آغاز می‌شود.
این گلستان غنچه‌ها بسیار دارد بو کنید
در همین‌جا بیدل ما هم دلی گم کرده ‌است
گفته می‌شود که بیدل در زمان حیات خود با تهی‌دستی زنده‌گی می‌کرده و حکومت وقت برای او خانه‌ای در نظر گرفته است که امروز بیدل به خواست خودش در آنجا دفن است و به باغ بیدل شهرت یافته است و گلستانی که بیدل در این بیت به آن اشاره کرده، همان خانه‌ای است که حکومت آن‌زمان هند برای او اهدا کرده بود.
در این سنگ یادبود نوشته است که امام‌علی رحمان به پاس‌داشت از اندیشه‌های ژرف و معانی باریک اشعار بزرگ شاعر شهیر عالم در سال ۲۰۰۱ میلادی نصب شده کرده‌ است
روی سنگ اصلی مزار میزرا بیدل پارچه‌ای سبز رنگ انداخته شده و با کنار زدن این پارچه، سنگ‌‌بنای نه چندان قدیمی شاعر دیده می‎شود. در دو سوی این سنگ قبر، چند بیتی از شعر «بعد مردن شعله آواز من خاموش نیست» سنگ‌تراشی شده ‌است.
به هر صورت، اگر آرامگاه بیدل در دهلی زایری ندارد، اگر کسی او را در آن جا نمی‌شناسد و اگر آدرس مزار او را به سختی می‌توان یافت، این‌ها همه واقعیت‌ها در مورد بیدل نیست. بسیاری‌ها از کابل و دوشنبه و تهران گرفته تا سمرقند و بخارا و چین افکار عرفانی با مضامین پیچیده، استعارات، کنایات به‌هم آمیخته، خیال‌پردازی‌ها و ابداع مضامین تازه و موشکافی بیدل را ویژه او می‌دانند. چیزی که هیچ شاعر پارسی‌گوی دیگر هرگز نتوانسته به پیمانه او این ظرافت‌ها را به رخ بکشد.
محافل بیدل‌خوانی در جای جای افغانستان، عرس بیدل از کابل و هرات و قندهار تا تهران و شیراز و خجند و دوشنبه رواج داشته است و یاد او را زنده نگه داشته شده است. محافل بیدل‌شناسی و دانش بیدل‌شناسی ویژه کسانی ‌است که سال‌ها در باره او، شعر و زنده‌گی‌اش تحقیق و تفحص کرده‌اند.
در افغانستان، درگستره قرن‌ها، شبح بیدل، نام و نشان بیدل و افسانه و افسون بیدل، در کوخ‌ها وکاخ‌ها وجود داشته و همه‌جا ، در کنار دیوان حافظ، کلیات بیدل، در رواق خانه‌ها و معبد دل‌ها به هستی دیرپای خود، دوام داده است.
به گفته داکتر عارف پژمان، یکی از امتیازات بیدل آن است که میان اشعار سد هزار بیتی او، بسیار بیش از حد توقع، شاید به اندازه برگ‌های درختان، ابیاتی اعجاب‌آور ، مصرعی درخشان و تازه‌گی‌های تکان‌دهنده‌ای وجود دارد که هم اهل سواد را به‌خود مشغول دارد و هم کم‌سوادان را راضی نگه‌دارد.
به گفته پژمان، شاید بیدل‌گرایی در سرزمین افغانستان از نیمه‌های قرن ۱۸ میلادی شروع شده و تا امروز تداوم یافته است در دوره شاهان سدوزی، التفات به کلام بیدل، رونقی روزافزون داشته است.
بیدل در افغانستان، ایران و تاجیکستان در ردیف رودکی، ناصر خسرو، حافظ، کمال خجندی، جامی و دیگر بزرگان به مثابه یکی از ادیبان کلاسیک و نخبه شعر فارسی، شناخته می‌شود. در سمرقند و بخارا شب‌های بیدل‌خوانی هنوز رونق دارد.
اما آنچه که بر مزار او در دهلی می‌گذرد متفاوت است. شاید روزی فرا رسد که به پاس خدمات بیدل برای غنامندی زبان پارسی، یکی از ۳ کشور افغانستان، ایران و یا تاجیکستان برای احیای مزار او بیش از این دست به‌کار شوند.

سه شنبه ۳ دلو ۱۳۹۶

نویسنده : وحید پیمان

منبع : هشت صبح

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*