خانه / فرهنگ و هنر / فرهنگ / در سوگ نبود آموزه های مولانای بلخ در افغانستان

در سوگ نبود آموزه های مولانای بلخ در افغانستان

 

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به  مولانا در ۳۰ سپتمبر سال ۱۲۰۷ میلادی، ‌در بلخِ خراسان بزرگ ( افغانستان امروز ) به دنیا آمد .

مثوی معنوی ،دیوان شمس تبریزی ،فیه مافیه ،مجموعه مواعظ و مجالس و نامه های مولانا از جمله آثار معتبر و معروف مولانای بلخ می باشد .

مولانای بلخ  در جند دهه اخیر در جهان غرب نیز  شهرت فراوان پیدا نمود ، چنان که  ترجمه کتاب  مثنوی معنوی در آمریکا به بزرگترین و پر فروش‌ترین کتاب سال مبدل گشت و در نتیجه ی پیشنهاد کشور ترکیه ، یونسکو سال ۲۰۰۷  را  ، سال جهانی مولانا  ، اعلام نمود .

شاعر ، منتقد و مولانا شناس معروف ، استاد لطیف ناظمی در باره مولانای بزرگ می نویسد :

“مولانا جلال الدین محمد بلخی را به حق می توان عاشق ترین شاعر جهان نامید و شاعر ترین عاشق جهان نیز. او هرچند که در سراسر سروده های خویش با شوق و جذبۀ شور انگیزی از عشق می گوید؛ اما با آنهم بدین باور است که این گوهر برین هرگز در وصف نمی‌گنجد .”

هرچه گویم عشـــق را شـــرح و بیان
چون به عشـــق آیم خجل گردم از آن

گرچه تفســــیر زبان روشـــنگر است 
لیک عشـق بی زبان زان خوشتر است

” مولانا در تعبیر عشق از دایرۀ عشق انسانی و حتی عشق ملکوتی هم گامی فراتر می‌گذارد و می‌پندارد که جوهر عشق، در سراسر کاینات جاریست و در جانِ جماد و نبات و جانور و انسان تنیده شده است و همین عشق کیهانی است که مایۀ تکامل جماد به نبات و پس از آن به حیوان و انسان و ملک و فراتر از آن می گردد و تا جایی تکامل می پذیرد که در وهم آدمی نمی‌گنجد.”

اما در این حال که  مولانا جلال‌الدین محمد  بلخی،  “پیامبر مهر و آموزگار عشق ، جهانی‌ترین شاعر هزاره سوم و پرخواننده‌ ترین میراث شعری عالم” در عصر امروز حساب میشود و علاقمندان او در سراسر جهان  ، آموزه های او را سرمشق زنده گی خود قرار میدهند ،  در زادگاهش  افغانستان او را  نه تنها به درستی نمی شناسند  بل که حد اقل از وی  در روز های تولد و مرگش  نیز یادی نمی نمایند .

ملک ستیز پژوهشگر و تحلیل گر مسایل سیاسی افغانستان در صفحه فیس بوک خود می نویسد :

“همین حالا در ترکیه هستم. در جنب مرکز تجارت جهانی استانبول جشن‌وارهء بزرگ فرهنگی بنام مولانا جلال‌الدین محمد برپا شده است. امروز، در این‌جا نشست بزرگی پژوهشی به مناسبت زادروز این عارف بزرگ جهان به راه افتاده است. صدها جوان با لباس‌های ویژه مشغول رقص سما هستند. نگاره‌های تخیلی بر سیمای مولانا در دیوارهای این‌جا آویزان شده اند. همه بر دیوار مولانا دسته‌های گل می‌گذارند. دسته‌گلی را می‌بوسم و پر پای مولانای بزرگ ما می‌گذارم.
حالا در برگشت، در کافه‌یی نشسته و چای می‌نوشم. با استفاده از انترنت، رسانه‌های کشور را دنبال می‌کنم، حتا کوچک‌ترین خبری از مولانای بلخ نمی‌شنوم. عالی‌جنابان مشغول ارجحیت‌های سیاسی خویش هستند. دولتی که فرهنگ را پاس‌داری نکرد، سزاوار زباله‌های تاریخ است ”

با تایید نوشته ی آقای ستیز  باید علاوه نمود  که یکی از عوامل جنگ متداوم و خانمانسوز در وطن ما فقر فرهنگی می باشد . اگر ملت سیاه بخت ما،  حد اقل شناسایی و معرفت از  آموزه های بزرگان فرهنگ ما ، مثل مولانا را  میداشتند ،  شاید روز و روزگار ما چنین تیره و تار نمی بود .

مولانای بلخ چه خوب ساده و روان می گوید :

از محبت تلخ‌ها شیرین شود
از محبت مس‌ها زرین شود
از محبت خارها گل میشود
وز محبت سرکه‌ها مُل میشود

مولانا ی بلخ  سزاوار آن هست که  در هر شهر  این وطن نفرت زا  ، خانه‌  های مولانا آباد نماییم تا جوانان ما از آموزگار عشق ، مهر ورزی بیاموزند ، نفرت زذایی را در عمل پیاده نمایند و دگر پذیری را ملاک زنده گی خود قرار دهند . تا باشد که عشق به باور انسان های این سرزمین آتش و خون ، مبدل شود  و مراد مولانای بلخ حاصل گردد.

علاوه بر نبود خانه های مولانا در شهر های مختلف کشور و پخش و اشاعه آموزه های مولانای بلخ در بین جوانان ، در بین این همه مدال های رسمی دولتی که بیشترین انها مدال های نظامی می باشد ، نبود  ” مدال دولتی مولانا ” ، بی توجهی و کم لطفی دولت افغانستان را نسبت به فرهنگ و اهالی آن ،  نشان میدهد .

فرهنگستان بدین باور است که توسعه فرهنگی باعث ایجاد خود باوری در جامعه میگردد و بدون توسعه فرهنگ نمیتوان به پیشرفت اقتصادی و اجتماعی نایل آمد . و هر گونه بی توجهی در  اشاعه فرهنگ سالم و مبارزه علیه فقر فرهنگی ،  کشور را بیشتر از پیش با انفجار اجتماعی ، شکل گیری گروه های متخاصم و  آشتی ناپذیر و فاصله گرفتن از وحدت ملی مواحه میسازد .

سوم اکتوبر ۲۰۱۷

فرهنگستان – مسکو

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*