خانه / فرهنگ و هنر / ترازوی طلایی / عوامل تاثيرگذاري زبان عربي ( تازي ) بر زبان فارسي (دري)

عوامل تاثيرگذاري زبان عربي ( تازي ) بر زبان فارسي (دري)

عوامل تاثيرگذاري زبان عربي ( تازي ) بر زبان فارسي (دري)
( اين بحث ؛ تاريخ پيدايي زبان فارسي باستان)

 

نويسنده : مصلح سلجوقي

 

گرچه عنوان اين نوشته ها و ادامه ي آن زير نام ” عوامل تاثيرگذاري زبان عربي(تازي) بر زبان پارسي(دري) ” است . اما نمي شود بدون شناخت از تاريخ و سرگذشت زبان فارسي (دري) و تازي (عربي) تحليل درست از عوامل آن  ارائه كرد . با اين برداشت ابتدا به تاريخ پيدايي زبان عربي پرداختم و كنون بايد  تاريخ پيدايي زبان فارسي (دري) گشوده و از بُعد هاي مختلف به آن پرداخته شود. بزرگواران و دانشيان ادب فارسي ، اين زبان را به سه زبان تقسيم نموده اند كه به هيچ گونه يي اين پيوند نامناسب به اين زبان نمي خورد و تقسيم كردن زبان پارسي به زبانهاي فارسي ، دري و تاجيكي پر واضح است كه نمي شود استدلال مبرهني در آن ديد. متاسفانه بعضي از ادبياتي هاي كه به سياست آغشته شده اند اين بحث كاملن غير سياسي را هم به لجن زار سياست مي كشانند تا برداشت سياسي و به روايتي ديگر از اين هم سؤ استفاده ي سياسي ببرند . بيشتر محتمل است كه زبان فارسي دري نامش دري بوده است ، چون از منطقه ي پارت ها ( خراسان قديم )سربرآورده است ، آنرا زبان پارتي گفته اند كه به مرور زمان از پارتي به پارسي تبديل شده است  و با آمدن عرب ها و جايگزين شدن زبان عربي به جاي زبان پارتي ، جاي “پ” را هم “ف” گرفته است  و به فارسي مبدل شد.
زبانی که به نام فارسی یا دری می شناسیم به هیچ عنوان چنین نیست که در اصل متعلق به اهالی ولايت یا استان فارس در جنوب ایران كنوني  بوده باشد؛ بلکه منظور از آن، مصداق  نام پرسيا Persia  است که نام اصلي سرزمین های ایران قديم بوده  است كه در محدوده يي از پنجاب تا اناتولي تركيه بدان تكلم داشته اند.اين زبان ،  زبان  فراقومی و فرامنطقه يي  سراسر ایران قديم  دانسته می شده و اكنون نيزسه كشور فارسي زبان تاجيكستان ، افغانستان و ايران بدان زبان تكلم ميكنند . 
بعضي از دانشمندان ما زبان فرس باستان ، فرس ميانه ، پهلوي اشكاني ، پهلوي ساساني و زبان فاسي دري را سوا از هم ميدانند و اين خود باعث بر هم و در هم شدن هويت زباني ما به نوع ديگري مي گردد. نتيجه ي آن چنين شده است  كه امروزه هر كشور براي اين زبان واحد نام جداگانه ي را اختصاص داده است.
گذشته از اين، سؤ استفاده هاي سياسي زباني و زير سوال بردن زبان و فرهنگ اين ناحيه توانسته است شگاف بزرگي را بين يك ملت واحد و يك زبان واحد به وجود آورد.  به ویژه به  پدیده يي بر می خوریم که پس از بر پا شدنِ مرزهایِ قراردادیِ تازه، (ملت سازی) برایِ جدا کردنِ مردمی از همزبان های شان در آن سویِ مرزها دست به دامنِ معماري زبان شده اند  و با دادن نامِ هاي تازه به زباني كه از يك ستون ساخته شده است تلاش به گسستِ فرهنگی در این سو و آن سویِ مرزها  می کند.
بحث دولت سازي سرزمين ايران قديم طوريكه گفته آمد از دولت ماد ها آغاز مي شود كه در آن زمان به همان زبان فرس باستان تكلم مي نمودند و به خط آرامي مي نوشتند. اما هخامنشي ها دولت داران بعد از ماد ها دانسته شده اند كه در زمان همين دولت مردان ؛ گويند نوشتار زبان فرس باستان  از خط آرامي به خط ميخي جاي عوض كرده است . جاي عوض كردن ها در كل به احتياج هاي جامعه سرو كار دارد و لزوم ديدجامعه مي تواند باشد. جاي عوض كردن خط آرامي به خط ميخي نيز از همين گونه ي آن است . همچنان شايد خط آرامي جواب گوي  پيشرفت جامعه ي زمان خود نبوده است و توانمندي خط ميخي توانسته است اين خط را كنار بگذارد .
نظام داري و دولت داري هخامنشي ها نيز از صلابت والاتري نسبت به دولت داري  ماد ها برخوردار بوده است. درباره نظم اداری و دولت داري هخامنشی ها گفته هاي زيادي وجود كه  اداره شان از بحر الجزایر تا رود سند و از اقیانوس هند تا خزر امتداد داشته است كه تسلط بر آن كار آسانی نبوده و در گذشته هیچگاه حكمداری در مقابل چنان وظیفه سنگیني واقع نشده است. اما اين نظام كشورداری كه  در خاور زمین بلكه در تمام جهان متمدن براي اولین بار به وجود آمد، آنرایكی از مراحل قابل توجه تاریخ بشر مي توان شمردكه در زمان خويش مستثناه بوده است .
در مورد فرس باستان اطلاعات بسيار اندك در دست است كه بيشترينه از كتيبه هاي استنطاج شده است كه بايد بيشتر بدان پرداخته شود . كتيبه هاي متعددي وجود داري كه هركدام آن در زمان خود حرف هاي را براي نسل هاي بعدي باقي گذاشته است . از آن جمله كتيبه ي اردشير  بابكان ، كتيبه ي سرخ كوتل و كتيبه داريوش از معروف ترين ها هستند كه بيشترينه دانشمندان ما به اين سه كتيبه توجه داشته اند.
نیکلاس سیمز ویلیامز۱ بر پایه ی شواهدی از سنگ نبشته ها عقیده  دارد  که این زبان در سده های نخستین میلادی در گستره ی وسیعی از آناتولی و غرب ایران آن روز در کرانه ی فرات تا افغانستان و آسیای میانه و هند و پنجاب  مفهوم  بوده و بدان گفت و گو می کرده اند. متاسفانه از سه قرن به اين سودولتمردان پارسي براي استفاده هاي سياسي خود دست به جهل كاري بردند و كتيبه هاي جهلي را به كتيبه هاي  اصلي اضافه نمودند كه اين خود باعث سردرگمي پژوهشگران خارجي و داخلي ادب فارسي ( دري ) گرديده است .
داریوش اول که گويا کتیبه ي بيستون به دستور او نوشته شده است،  زبان اين كتيبه را زبان آریایی معرفی می کند. زبان آريايي همان زبان است كه مادها بدان تكلم مي كردند و بعد ها به فارسي باستان معروف شد. همين زبان است كه مادر زبان فارسي ( دري) ناميده مي شود و از نواحي خراسان قديم و يا كامل تر بگويم  از نواحي شرقي ايران قديم بر خاسته است . 
آغاز تکلم به زبان فارسی باستان به طور قطع مشخص نیست، اما از شواهد و قراين زبان شناختی مبرهن است كه به  اين زبان ساليان زيادي ميان گوينده گانش در ايران باستان تكلم شده است وپر واضح است كه سالهاي زيادي پيش از دوران ماد هاو هخامنشي ها مردم اين نواحي به اين زبان گفت شنود داشتند و افهام و تفهيم مي كردند . البته زبان فارسي باستان است كه اولين استناد را براي ما بجا گذاشته است و امروزه بر روايت همان كتيبه هاي فارسي باستان تاريخ  قدامت اين زبان را مي توان حدس زد .
بعضي از دانشمندان و ادبياتيان زبان فارسي (دري ) زبانهاي ديگر اين محدوده ي جغرافيايي را جدا از هم به معرفي مي گيرند كه گويا زبان پهلوي اشكاني و پهلوي ساساني دو زبان جداگانه بوده است كه چنين برخورد ها با تاريخ زبان به هيچ وجه درست نبوده، مدعيان اين برخورد بيشتر از منافع زبان به منافع سياسي خويش توجه دارند  .
پس مي توان گفت كه ريشه ي اين زبانهاي متعددي كه دانشمندان ما براي خود ساخته اند همين زبان فارسي باستان است كه به مرور زمان تفاوت هاي بيروني و دروني در آن بوجود آمده است . همچنان زبان فارسی میانه یا پهلوی ساسانی که زبان رسمی ایران در دوره ساسانی ها بوده است نيز از همين فارسی باستان ريشه داشته است. زبان ها و لهجه هاي  فارسی (دري) امروزين همه از يك ريشه و آن ريشه هم همان زبان فارسي باستان است كه سر بر آورده اند ودر اصل همه يك زبان اند كه مردمان اين نواحي ( ايران ، افغانستان ، تاجيكستان ) مي توانند باهم بدون كدام مشكلي به افهام و تفهيم بپردازند و همچنان هويت مشترك خويش را با همين زبان مهر تاييد زدند .

نويسنده : مصلح سلجوقي

فرهنگستان 

۲۵ اگست ۲۰۱۷

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*