پس از این که به روز شنبه، وزیر ارشاد، حج و اوقاف تایید کرد که «مدرسههای غیررسمی وجود دارند» و «برخی از کشورها، افرادی در افغانستان دارند که برای منافع آنان در افغانستان تبلیغ میکنند»، اینک آگاهان میگویند که پخش افراطیت و تبلیغ تروریسم در مدرسههای غیررسمی به اوج خود رسیده و هدف اکثر این مدرسهها، در کنار حمایت از نیروهای مسلح ضد دولت، «پاشیدن بذر تفرقهی مذهبی» در قالب افراطیت دینی و تروریسم است.
سعادت غزنوی، یکی از آگاهان دینی میگوید: «مدارس غیررسمی، مشخصا، پرورشگاه تروریستاند و مرکزهای بنیادگرایانه و افراطگرایانه افزایش و توسعه پیدا کرده است و پرورش داده میشود، متاسفانه دولت و وزارت حج و اوقاف کدام نظارت ندارد، و آنها بهصورت آزاد و خودسرانه با ارتباطاتی که با شبکههای تروریستی بیرونمرزی، مخصوصا با حلقات مذهبی پاکستان دارند، بیشترین کارها را در ارتباط با توسعهی اندیشهی افراطگرایی در افغانستان نشان دادند و این خطری کلان در برابر افغانستان ظاهر شده است.»
او اگر چه میگوید که «پروژهی راهاندازی جنگ فرقهای در افغانستان» یک پروژهی ناکام است، اما میافزاید: «اگر این [روند روبهرشد افراطگرایی در مدرسههای غیررسمی] کنترول نشود، حلقههایی به نام داعش، طالب و القاعده در این مدارس وجود دارند و با فعالیتشان، افغانستان به یک جنگ فرقهای پیچیده سردچار میشود.»
او میگوید: «داعش، طالب، پاکستان و کشورهای عربی، سعی دارند که بنیادگرایی و افراطگرایی را در هیأت جنگ فرقهای ریشه بدهند.»
به قول آقای غزنوی: «نهادهای مرتبط دولتی، باید سیاست ضد افراطگرایی را در پیش بگیرند و این مدرسهها را کنترول کنند.»
او میگوید که «حتا مدرسههای ثبتشده» نیز بعضا مرکزهای تربیت و پرورش افکار افراطی و طالبانی است.
شماری از مدرسههای دینی غیررسمی نیز وجود دارند که کودکان شامل در آنها به طور شبانهروزی درس میخوانند و از مردم وظیفه (غذای روزانه) میگیرند. حالا آقای غزنوی میگوید که در اکثر این مدرسهها، در عوض غذای اهدا شده از سوی مردم، به کودکانشان، افراطگرایی را آموزش میدهند.
سعادت غزنوی میگوید: «حکومت برای جلوگیری از این موضوع، توانایی فراوان دارد. حکومت باید به شورای علمای سرتاسری افغاستان و یکجا با مردم، جلو آموزشهای افراطی این مدرسهها را بگیرد، حتا باید این مدرسهها در صورت ضرورت تعطیل شوند و حکومت باید به مردم بفهماند که از این مدرسهها حمایت نکنند.»
او میگوید: «بیشتر مدرسههای غیررسمی، وظیفههای دینی و فرهنگی ندارند و در جهت افزایش افراطیت و ترویسم و منافع کشورهای منطقه، کار میکنند.»
به روز شنبه، فیضمحمد عثمانی، وزیر ارشاد، حج و اوقاف با حضور در مجلس نمایندگان پذیرفت که شماری از مدرسههای غیررسمی وجود دارند. او همچنان گفت: «یک دسته از عالمان دینی کمسواداند، طبق معمول من این جمعه در یکی از مسجدها به شنیدن خطبه رفتم، آنچه را که ملای مسجد تبلیغ میکرد، «خندهدار» بود.»
نگرانی از افزایش «ترویج افراطیت و تروریسم» در مدرسههای غیررسمی در حالی مطرح میشود که پیش از این، انستیتیوت مطالعات استراتژیک افغانستان، در یک نظرسنجی از افزایش میزان افراطیت در مدرسههای دینی غیررسمی در ده ولایت کشور ابراز نگرانی کرده بود.
بر بنیاد این تحقیق: « بخش ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪای از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ و ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ ﻣﺪارس ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺗﺤﻘﯿﻖ، از ﻃﺮﯾﻖ ﻣﺮدم ﻣﺤﻞ ﺗﻤﻮﯾﻞ ﻣﯽﺷﻮد و ﻣﯿﺰان کمک های ﻣﺎﻟﯽ ﺑﯿﺮوﻧﯽ، ﺑﺴﯿﺎر اﻧﺪک ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽآﯾﺪ بخش ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪای از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ و ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ ﻣﺪارس ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺗﺤﻘﯿﻖ، از ﻃﺮﯾﻖ ﻣﺮدم ﻣﺤﻞ ﺗﻤﻮﯾﻞ ﻣﯽﺷﻮد و ﻣﯿﺰان کمک های ﻣﺎﻟﯽ ﺑﯿﺮوﻧﯽ، ﺑﺴﯿﺎر اﻧﺪک ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽآﯾﺪ.»
بر بنیاد این نظرسنجی که در میان اعضای مدرسههای غیررسمی در ده ولایت راهاندازی شده بود، بیش از ۱۷ درصد پاسخدهندگان رسما با پاسخهایشان انتحار را تحت هر شرایطی، جایز دانسته بودند و ۱۷ درصد دیگر، انتحار بر غیر مسلمانان را «توجیهپذیر» دانسته بودند.
در این گزارش تحقیقی مرکز مطالعات استراتژیک آمده بود: «در حالی که ۱۷ درصد از طلبهها و مدرسان مدرسههای غیررسمی معتقد بودند که حملات انتحاری در اسلام تحت هر شرایطی جایز است، ۱۷ درصد دیگر هم گفتهاند که توجیهی برای حملات انتحاری در برابر غیر مسلمانان وجود دارد.»
در این جستار مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان، ۲۳ درصد از اعضای مدرسههای دینی غیررسمی، ازدواج با زنانی که در حکومت و یا در سازمانهای جامعه مدنی کار میکنند را خارج از دایره اسلام خوانده و اینگونه پیوند را یک مشکل دینی دانسته بودند.
در همین حال کمالالدین حامد، آگاه امور دینی میگوید که فضای حاکم بر مدرسههای دینی باعث شده است که دین بستری برای افراطیتی باشد که خاستگاهش سیاسی است.
آقای حامد میگوید: «فضای فکری حاکم در مدارس افغانستان این است که دولت اسلامی، تنها همان دولتی است که شکل خلافت را دارد، شکل امارت امیرالمومنین داشته باشد و دیگر دولتها نمیتواند اسلامی باشند و در عین زمان، وقتی اسلامی نشد، کفری هم میشود. این فضای فکری نیاز به این دارد که توسط دولت کنترول شود.»
به قول این آگاه امور دینی، خاستگاه افراطیت در مدرسههای افغانستان، سیاسی است: «اساسا افراطگرایی به نظر من بیشتر خاستگاه سیاسی دارد، ولی ظرفیت و بستر دینی پیدا کرده است. چون تعلیماتی را که اکنون در مدارس دینی ارایه میکنند، قبلا هم در مدارس دینی تدریس میشد، ولی هیچ مسالهی افراطیت [در میان] نبود.»
او با ابراز نگرانی از افزایش افراطیت در این مدرسهها میگوید: «دین به عنوان یک بستر عمل میکند، ولی اصل [افراطگرایی]، سیاسی میباشد. اگر این مدارس به عنوان یک بستر برای افراطیت تبدیل شود ـ که حالا نگرانیهایی هم وجود دارد ـ شاید ما در آینده شاهد وضعیت بحرانیای باشیم که در عراق وجود دارد.»
به باور آقای حامد: «این ضعف دولت است که نمیتواند همهی مدارس دینی را در کنترول داشته باشد. دولت فکر میکند که کنترول عبارت از رسمیساختن مدارس یا استخباراتیساختن فضای مدارس دینی است که این غلط است، ولی کنترول به این معنا است که دولت نظارت داشته باشد بر چگونگی فضای فکری که در مدارس حکومت میکند. آنچه که در این مدارس، افراطیت را تولید میکند، فضای فکری حاکم است.»
او میگوید که مضمونهایی که در مدرسهها تدریس میشود، مضمونهایی است که ۱۴ صد سال است که تدریس میشود و پیش از این مشکل جدیای به میان نمیآورد: «تفاسیر، احادیث، ادبیات عربی و بلاغت، کلام، مضمونهاییاند که در همه مذاهب اسلامی تدریس میشود، در کولالامپور، در جاکارتا، در قاهره، اسلامآباد و هم در افغانستان [تدریس] میشود، به این معنا نیست که چرا در اینجا افراطیت تولید میکند، در آنجاها نمیکند، بحث روی فضای فکری حاکم است.»
او میگوید که باید مسایلی چون «فهم دولت معاصر» وارد نصاب مدارس شود و استادان این مدارس باید در عین حالی که استاد مسایل دینیاند، باخبر از مسایل روز هم باشند.
دوشنبه ۱۵ قوس ۱۳۹۵ – نورالعین
منبع : هشت صبح