خانه / سیاست / تحلیل ها و دیدگاه ها / در پیش ملل چه بگوییم؟
حکومت افغانستان اشتراک خود در اجلاس سازمان ملل متحد را جدی نگرفته است

در پیش ملل چه بگوییم؟

به نظر می‌آید که حکومت افغانستان اشتراک خود در اجلاس سازمان ملل متحد را جدی نگرفته است.

معاون دوم رییس‌جمهور سرپرستی هیات افغانی را به عهده دارد.

سخنگویان حکومت هنوز توضیح نداده‌اند که عدم اشتراک رییس‌جمهور در این اجلاس مهم، به چه خاطر است.

این را نباید فراموش کرد که آقای غنی به این پلاتفورم نیاز اساسی دارد. او می‌توانست که به‌عنوان پیش‌مقدمه‌ای بر کنفرانس بروکسل، از پیش‌رفت‌های حکومت وحدت ملی و عمل به تعهداتش در برابر جامعه جهانی در آن‌جا سخن بگوید.
ظاهرا برخی از اطلاعات حاکی از آن است که آقای غنی به‌دلیل مساعد نشدن زمینه‌ی دیدار با باراک اوباما، از سوی کاخ سفید از رفتن به اجلاس صرف نظر کرده است.

البته منابعی در حکومت می‌گویند که آقای غنی به شدت مصروف مسایل داخلی، از جمله آمادگی برای کنفرانس بروکسل است. ولی این حرف از آن رو اهمیتی ندارد که بنا به معلومات قابل اعتماد منابع داخلی، آقای غنی آمادگی اشتراک در اجلاس را داشت و به همین خاطر، معلومات و مشخصات طیاره حامل‌شان، به خاطر کسب اجازه‌ی پرواز، به کشورهایی که در مسیر پرواز طیاره از کابل تا نیویارک قرار دارد، فرستاده شده بود.

پس آیا در این صورت، باید پذیرفت که اوباما دیگر نیز تکنوکرات دلخواه بانک جهانی خود را نمی‌پسندد و میان حرف‌ های قاطع و عمل‌کرد زیگزاگی، جنجال‌ برانگیز و بی‌سرانجامش یک تضاد آشکار را می‌بیند و از این خاطر ضرورتی به یک ملاقات تعارفی هم نمی‌بیند؟
دستاورد؟

به نظر نمی‌آید که هنوز غنی در متقاعدکردن متحدان غربی و منطقه‌ای خویش موفق عمل کرده باشد. ضمیر کابلوف، سفیر پیشین روسیه در کابل که این روزها به نمایندگی از وزارت خارجه روسیه در ایران به سر می‌برد، از وخامت اوضاع در افغانستان ابراز نگرانی کرده است. به گفته او، جمهوریت‌های آسیای میانه از وضعیت نابه‌سامان افغانستان و امکان نفوذ گروه‌های ستیزه‌جوی اسلامگرایی چون داعش به قلمرو آن‌ها تشویش دارند.

از جانب دیگر، آخرین گزارش اداره بازرس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان یا سیگار، از فساد گسترده‌ای در کشور سخن می‌زند که هم جانب امریکا و هم جانب حکومت افغانستان در آن نقش دارند. این فساد شبکه‌هایی از قدرت‌مندان محلی‌ای را خلق یا تقویت کرده است که به طور اثرگذاری حاکمیت دولت افغانستان را به چالش می‌کشند. حکومت افغانستان در بهترین حالت، صاحب حاکمیت مشروطی است که اقتدار خود را از طریق معامله، سازش و امتیازدادن به گروه‌ها و چهره‌های با نفوذ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی اعمال می‌کند. از این رو، دست حکومت در آوردن اصلاحات و دفع موانع موجود در برابر تحولات، به شدت تنگ است.

بر اساس گزارش هشت صبح، با این که منابع حکومتی مدعی‌اند نمایندگان حکومت با دست پر به کنفرانس بروکسل می‌روند، اما نکته عجیب این است که افکار عامه داخلی و خارجی از این پیشرفت‌ها، آگاهی چندانی ندارند.
حکومت افغانستان هنوز قادر نشده است که تهدید طالبان را دفع کند و شهرهای بزرگ در جنوب و شرق کشور بدون حمایت نظامی خارجی در معرض سقوط قرار دارند.

تجربه کندز و هلمند متاسفانه پرده‌های توهم درباره‌ی توانایی رهبری نظامی حکومت افغانستان را فروریخت.

هنوز هم باید ما برای شکست محاصره از نیروهای خارجی مدد بگیریم. سوال این‌جا است که با وجود انتقال مسوولیت‌های امنیتی، چرا قوای ما نمی‌توانند که شهر‌های بزرگ را در جنوب و شرق به تنهایی حفظ کنند؟

چرا طالبان در جنوب و شرق مردم را علیه حکومت استفاده کرده می‌توانند ولی حکومت قادر نیست که در میان مردم محلی، جای پا بازکرده و جلو رشد و نفوذ طالب را بگیرد؟

نباید از یاد برد این ناتوانی ساختاری و رهبری، باعث شده است که جنگ در افغانستان طولانی شود و کسی هم در حکومت نمی‌داند که عاقبت برای پایان جنگ و شورش طالبان در جنوب و شرق افغانستان چی کار باید کرد؟

حتا اگر به افزایش عواید به عنوان ملموس‌ترین دستاورد حکومت وحدت ملی که وزارت مالیه روی آن مانور تبلیغاتی زیاد دارد، توجه کنیم، باید این ملاحظه را نیز در نظر بگیریم که حکومت افغانستان با بهترساختن سیستم جمع‌آوری درآمد‌ها سقف عواید خود را بالا برده است، ولی هنوز هم اقدامات حکومت برای مساعدساختن زمینه‌های سرمایه‌گذاری خارجی-داخلی و شکل‌گیری اقتصاد مولد به عنوان بنیاد افزایش درآمد ملی، بی‌نهایت ناچیز است.

از جانب دیگر، سیاست‌های حکومت در عرصه اصلاح نهادها و مبارزه با فساد توام با اشتباه و جنجال است. مثلا، جابه‌جایی‌های اداری گسترده‌ای در حکومت صورت گرفته است، اما در این مقرری‌ها افراد مشهود به فساد، جایگاه خود را به‌عنوان وزیر و سفیر و مشاور رییس‌جمهور از دست نداده‌اند.

از سوی دیگر، تعیینات بر اساس معیارهای قومی و وابستگی‌های سیاسی-جناحی صورت گرفته که خلاف هنجارهای بنیادین یک اداره سالم است.

اگر ما نحوه‌ی تعیینات را در نظر بگیریم، به قطعیت می‌توان گفت که فرآیند کلی جابه‌جایی کادرها به قوم‌گرایی، جناح‌ بازی و قربانی‌ساختن تخصص‌گرایی در پای مصلحت‌های سیاسی و قومی در حکومت آقای اشرف غنی نقطه پایان نخواهد گذاشت.

استراتژی ضعیف
اگر فرض را بر این بگیریم که حکومت به تعهدهای خود در کنفرانس‌های توکیو و لندن عملکرده است، پس در این صورت باید به استراتژی و ساز‌و‌کارهای اطلاع‌رسانی حکومت ایراد گرفت. امروز سرمقاله نیویارک تایمز به ناتوانی‌ها و شکست‌های حکومت غنی در بخش‌های نظامی، اداری و اقتصادی، و هم‌چنان سیاست بی‌اثر امریکا در قبال افغانستان اختصاص یافته است.

از قضا با مرور روزنامه‌های داخلی دریافتم که آن‌ها هم انتقادهای مشابه نیویارک تایمز را بر حکومت دارند. یعنی، با توجه به روزنامه‌های داخلی و خارجی، افکار عامه اطلاعی از دستاورد‌های معین حکومت وحدت ملی ندارد.

متاسفانه نکته ناخوش‌آیند این است که اولویت و دغدغه اصلی حکومت افغانستان، تنها و تنها جلب کمک‌های خارجی است تا تعهد و سخت‌کوشی برای اجرای تعهدها و اصلاحات. بدون شک کمک‌های اقتصادی غرب، شریان حیاتی حکومت در کابل است ولی طبقه سیاسی افغان، تا کنون کاری جز هدردادن منابع و کمک‌های خارجی نکرده است.

حتی به صراحت می‌توان گفت که حیات سیاسی و اقتصادی طبقه سیاسی افغان، چه تکنوکرات‌های نکتایی‌پوشیده و چه قدرت‌مندان محلی لنگوته‌دار، به این کمک‌ها وابسته است. به هر حال، پروژه‌ها و قرارداد‌های دولتی به دست گروه‌های نزدیک به جناح قدرت می‌رسد، نظارت و بازخواست جدی‌ای هم در رابطه به نحوه مصرف آن وجود ندارد.

دوشنبه ۲۹ سنبله ۱۳۹۵ – حمید خاوری

منبع : هشت صبح

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*