خانه / سیاست / تحلیل ها و دیدگاه ها / جنرال‌ها از همکاری تا رویارویی

جنرال‌ها از همکاری تا رویارویی

جنرال دوستم و عطامحمد نور تجربه‌های طولانی همکاری و رویارویی دارند. این دو فرمانده پس از سقوط دولت نجیب برای مدتی همکار بودند. اما پس از شکل‌گیری شورای عالی هماهنگی با ترکیب حزب اسلامی‌، جنبش ملی و حزب وحدت، رابطه دوستم با جمعیت اسلامی به تیرگی گرایید. در همان وقت هرچند که دوستم قرارگاه کلیدی‌اش از نقاط حساس شهر کابل جمع شد اما در بلخ موفق گردید تا نیرو‌‌های عطامحمد نور را از نقاط کلیدی شهر بیرون کند. شهر مزار شریف از گذشته‌های دور تا حالا کانون توجه فرماندهان شمال بوده است. حد‌اقل سه قدرت بزرگ برای کنترول این شهر در رقابت بوده‌اند.
حزب جمعیت‌، جنبش ملی و حزب وحدت از گذشته‌های دور تا حالا در تلاش‌اند تا ساحه نفوذ خود را به این شهر داشته باشند. برای مدتی شهر مزار شریف پایتخت دولت مرحوم ربانی بود. آقای ربانی پس از سقوط کابل مزار‌شریف را به‌عنوان مقر سیاسی خود انتخاب کرد. این شهر با حمله طالبان روزهای خونینی را سپری کرد. طالبان در این شهر با تلفات سنگینی همراه شدند و در حمله‌هایی که به قصد تصرف مزار انجام دادند دست به انتقام‌گیری و قتل عام گسترده زدند. رویداد ۱۱ سپتامبر سبب شد تا ایالات متحده امریکا برای سرکوب طالبان وارد افغانستان شود. در نخستین گام ماموران ارشد سازمان استخبارات امریکا با بسته‌های دالر به افغاستان آمدند.
براساس روایت گری شرون، نویسنده کتاب ماموریت سقوط، سازمان سیا در آغازین گام همکاری خود را با جبهه شمال آغاز کرد. آقای شرون در آغاز این ماموریت با ده میلیون دالر پول نقد وارد افغانستان شده بود. سازمان استخبارات امریکا در شمال با جنرال دوستم وارد همکاری شده و قرار شده بود که امکانات نظامی را از هوا در اختیار نیروهای دوستم قرار دهد. اما این اقدام با واکنش تند عطا همراه شده بود. گری شرون در این مورد نوشته: «مثلا عطا‌محمد نور، سخت ناراحت است که چرا تیم دوم سی‌آی‌ای، به نیروهای جنرال دوستم پیوسته‌اند او هم‌چنین تهدید می‌کند که اگر امریکایی‌ها از هوا برای جنرال دوستم تجهیزات نظامی پرتاب کند، نیروهای عطا طالبان را نادیده گرفته و به نیروهای دوستم حمله خواهند کرد.»
به این ترتیب جنجالی که برسر لحاف ملا نصرالدین به‌وجود آمده بود با خویشتنداری دوستم و مناصفه کردن سهم حل می‌شود. پس از شکل‌گیری حکومت با توافق بن، عطامحمد نور، جنرال دوستم و محمد محقق با توافقی که انجام دادند به‌صورت مشترک در اداره شهر مزار‌شریف سهم گرفتند. این سه فرمانده با عواید بندر حیر‌تان قطعات خود را تامین می‌کردند. جنرال دوستم برای یک بار دیگر تلاش کرد تا در سال ۱۳۸۲ حضور خود را در مزار تثبیت کند اما موفق نشد. پس از آن آقای عطا والی شد و جنرال دوستم در نقش کاندیدای ریاست‌جمهوری وارد بازی جدید گردید. اکنون عطامحمد نور به حیث سرپرست ولایت بلخ یکی از بازیگران عرصه سیاست افغانستان می‌باشد. وی در بازی‌های کشور فراتر از یک والی عمل می‌کند.
آقای عطا کاندیدا برای ریاست‌جمهوری معرفی می‌کند، ایتلاف تشکیل می‌دهد و وزیر معرفی می‌کند. وی هم‌چنان روابط خاص خود را با کشورهای منطقه و رهبران جهادی و سیاسی دارد. آقای عطا هرچند که به حیث سرپرست ولایت انجام وظیفه می‌کند‌، اما در عمل دیدگاهش در مسایل کلان در تقابل با حکومت می‌باشد. برای آقای غنی هر دو حالت دشوار است. وی از یک‌سو به آسانی از عطا‌محمد نور عبور نمی‌تواند از طرف دیگر با دوام کار‌شان نیز چندان متمایل نمی‌با‌شد. هرچند که آقای غنی گفته بود که تا ختم سال ۱۳۹۴ به سرپرستی خاتمه می‌دهد اما تا کانون موفق نشده تا در باره آقای عطا تصمیم اتخاذ کند. اکنون زنگ اختلاف‌ها در مزار دوباره به صدا در آمده است. هرچند که پاره کردن عکس بهانه‌ای اصلی است‌، اما به‌نظر می‌رسد که رقابت اصلی بر سر رهبری این شهر و عواید کلان می‌باشد. رهبران سیاسی می‌توانند با خرد‌ورزی رقابت‌ها و مشکلات‌شان را حل کنند‌، اما اجازه ندهند که تا بار دیگر رویداد‌های تلخ گذشته تکرار گردد. شهر مزار‌شریف با بافت و ترکیب خاص قومی که دارد باید بستر امنی برای زندگی تمام شهروندان و الگوی از هم‌پذیری قومی و سیاسی بدل شود. اکنون که طالبان و داعش پشت دروازه‌های شهر رسیده‌اند آیا خرد‌ورزی ایجاب می‌کند تا رهبران سیاسی بر سر عکس به جان هم افتاده و دست به لشکر‌کشی زنند؟ بدون تردید هر نوع رویارویی در شهر مزار‌شریف سبب خواهد شد تا بازند‌گان اصلی خود همین رهبران باشند. تجربه‌های رویا‌رویی و ایتلاف‌های گذشته درس خوبی است اگر رهبران به یاد آورند.

چهارشنبه ۴ حمل ۱۳۹۵ – شهریار

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*