گروه شبه نظامی اسلامگرای حزب اسلامی ترکستان، در تازهترین ویدیویی که منتشر کرده، آورده است که در کنار گروه طالبان در افغانستان میجنگد. به گزارش «لانگوار ژورنال» شبه نظامیان گروه حزب اسلامی ترکستان که به جنبش اسلامی ترکستان شرقی معروف است، در جدیدترین ویدیوی تبلیغی خود به دولت چین هم هشدار داده و گفته اند که به جنگ با این دولت تا جدایی ایالت ایغورنشین سنکیانگ از قلمرو چین، ادامه میدهند. به گزراش «لانگوار ژورنال» این ویدیو نشان میدهد که شبه نظامیان ایغور سازمان حزب اسلامی ترکستان از اردوگاههای آموزشی طالبان استفاده میکنند، زیر بیرق طالبان میجنگند و به پوستههای ارتش افغانستان حمله میکنند. ویدیویی که «لانگوار ژورنال» به آن اشاره میکند، در دسمبر سال ۲۰۱۷ فیلمبرداری شده است. مکان این فیلمبرداری هم مشخص نیست، اما به نظر میرسد که جایی در شمال افغانستان باشد.
جنبش اسلامی ترکستان شرقی یا حزب اسلامی ترکستان گروهی متشکل از شبه نظامیان جهادیست ایغور است که برای جدایی ایالت سینکیانگ، از قلمرو چین میجنگند. این گروه از دیرباز با طالبان و القاعده رابطه دارد. القاعده در زمان حاکمیت طالبان در افغانستان یک اردوگاه آموزشی در توره بوره برای شبه نظامیان ایغور ساخته بود. در آن زمان گفته میشد که ملامحمد عمر دستور داده است که شبه نظامیان ایغور با جنبش اسلامی ازبکستان به رهبری طاهر یلداش یکجا شوند. آن زمان پاکستان سخت تلاش میکرد تا چین از ناحیهی طالبان احساس خطر نکند. به همین دلیل بود که طالبان هم شاید زیر فشار پاکستان دستور دادند که گروه حزب اسلامی ترکستان در کنار حرکت اسلامی ازبکستان بجنگد و حتا در آن مدغم شود.
گروه جنبش اسلامی ازبکستان به طالبان وفادار نماند. در سال ۲۰۱۵ پس از روشن شدن مرگ ملامحمد عمر، گروه حرکت اسلامی ازبکستان به ابوبکرالبغدادی رهبر خلافت داعش اعلام بیعت کرد. این امر سبب درگیری میان جنگجویان طالبان و شبه نظامیان اوزبیک عضو گروه حرکت اسلامی ازبکستان شد، اما گروه حزب اسلامی ترکستان، هیچگاه از طالبان و القاعده نبرید. رهبران گروه حزب اسلامی ترکستان، هر یک کلیپهای ویدیویی نشرکرده، در آن به طالبان و رهبران القاعده اعلام و فاداری کردند. ویدیوی جدید شبه نظامیان ایغور نشاندهندهی آن است که این گروه هنوز هم در کنار طالبان حضور دارد. تنها شبه نظامیان ایغور در کنار طالبان نیستند.
در ۲۸ فبروری امسال، رسانهها خبر بازداشت یک شهروند آلمان را در هلمند منتشرکردند. وزارت دفاع اعلام کرد که این شخص در واقع یک طالب آلمانی بود. این فرد آلمانی با تفنگ و یک پاسپورت با اعتبار آلمانی توسط نیروهای ویژهی اردوی افغانستان بازداشت شد. دیگر همقطاران طالب این آلمانی هم در آن عملیات بازداشت شدند. پس از آن رسانههای آلمانی گزارش دادند که این شخص فرد مهمی در میان طالبان بود و حتا در حملهی تروریستی چهارراه زنبق کابل که هدف اصلی آن، سفارت آلمان بود نیز دست داشت. گفته میشود که این شخص دورههای آموزش قرآن را در یک مدرسهی دینی در بلوچستان سپری کرده و بعد در اردوگاههای طالبان در بلوچستان پاکستان آموزش نظامی دیده است.
این فکتها نشاندهندهی آن است که جدایی طالبان از القاعده و جهادیسم جهانی، توهمی بیش نیست. طالبان هنوز هم پیوند محکم با جهادیسم جهانی دارند. پیوند طالبان با جهادیسم منطقهای وجهانی بعد بینالمللی جنگ افغانستان را برجسته میکند. اگر بعد منطقهای جنگ افغانستان رقابتهای پاکستان و هند است، بعد بینالمللی آن هم رابطهی ارگانیک طالبان با جهادیسم جهانی میباشد. روشن نیست که چه تعداد آلمانی دیگر، در صفوف طالبان حضور دارند. آیا این آلمانیها صرف برای پیروزی طالبان میجنگند یا میخواهند این تجربه را به آلمان هم انتقال دهند؟ روشن است که اهداف جنگجویان چند ملیتی محدود به یک محل نیست، آنان اهداف جهانی دارند و حتمی از طریق تبلیغات القاعده مجذوب ایدیولوژی و داعیهی طالبان شدهاند.
حضور جنگجویان چینی و آلمانی در صفوف طالبان خبر بدی برای این دو کشور است. چین میخواهد نقش میانجی را در تلاشهای صلح افغانستان داشته باشد. چین تلاش میکند که از یکسو کابل و اسلامآباد را به همدیگر نزدیک کند و از سوی دیگر میانجیگری و میزبانی گفتوگوی احتمالی نمایندهگان طالبان و کابل را نیز به عهده بگیرد، اما روشن شدن رابطهی ارگانیک طالبان با جنگجویان ایغور، نشاندهندهی آن است که در بطن نیرویی به نام طالبان، دشمنان چین تقویت میشوند. موضع کابل هم همواره همین بوده است. در سالهای اخیر برخی ازحلقات میخواهند به قدرتهای منطقهای این طور بفهمانند که طالبان نیرویی است که با کشورهای همسایه دشمنی ندارد و این کابل است که به عنوان یک وسیله علیه کشورهای منطقه استفاده میشود. سیاستمداران و جنرالهای پاکستانی به صراحت میگویند که حضور امریکا در منطقه برای نفوذگذاری مخرب در کشورهای منطقه است و طالبان خطری برای کشورهای منطقه و همسایه نیست.
فکتهایی که در بالا به آن اشاره شد نشان میدهد که طالبان پیوند فکری و ارگانیک با جهادیسم منطقهای و جهانی دارند. دشمنی و دوستی آنان بر مبنای معیارهای ایدیولوژیک این گروه است. اگر برای آنان ایدیولوژی جهادیسم معیار نباشد، آلمانی و چینایی در صفوف طالبان چه میکنند؟ این نظریه که طالبان از یک حوزهی قومی خاص نمایندهگی میکنند و از القاعده جدا شدهاند، با واقعیتهای روی زمین سازگاری ندارد. در ماه جولای سال ۲۰۱۶ ایمن الظواهری رهبر القاعده با نشر یک پیام ۱۴ دقیقهای به رهبر برحال طالبان اعلام بیعت کرد. بنابراین، نمیتوان طالبان را چیز جدا از جهادیسم منطقهای و جهانی به حساب آورد. تلاشهای سیاسی برای پایان جنگ افغانستان وقتی نتیجه میدهد که طالبان در قدم اول بپذیرند که یک گروه استند و رهبر آنان امیر یک گروه است نه فرمانده کل مسلمانان دنیا.
نویسنده :بیژن
منبع : هشت صبح