وقتی به وضعیت زنان در افغانستان فکر میکنیم ناخودآگاه برای لحظهای سکوت میکنیم، چرا که زن در هیچ جای تاریخ جایگاهی آنچنانی که باید میداشت ندارد. همچنان مظلوم باقیمانده است.
ادبیات فارسی دامنهی گستردهای را در زمانهای متمادی هموار کرده و شاعران و نویسندهگان مختلفی را از طیفهای مختلف در بطن و دامان خویش پرورانده است؛ در این میان زنان هست که با تمام ناملایمتیهای وضعیت افغانستان برای دختران و زنان همواره تلاش میکند پرده از ابهامات بردارد و ادامه دهد، فخریه صدیقی هم جز این نوع زنان در افغانستان است که برای بیشتر شناخت بیشتر از آن گفتوگوی را ترتیب دادم؛
-از نظر شما شعر چیست؟
– سرودن یک بیت شعر که پیام مفید داشته باشد فرق نمیکند کلاسیک باشد یا معاصر… و یا شعر جوششِ درونی است که شاعر با استفاده و بهرهگیری از مولفههای دنیای بیرون آن را بوجود میآورد. به قول لارنس پرین: “زبانی است که پر شور تر از زبان معمولی سخن میگوید.”
ـ نویسنده به چه کسی گفته میشود؟
نویسنده کسی است که اندیشه و مطلبی را به وسیلهی مداد یا قلم بر روی کاغذ میآورد. ولی نویسندهی واقعی کسی است که دست به خلاقیت میزند و در جامعه مفید واقع میشود
– شعر و نویسندگی در فرهنگ افغانستان چه جایگاهی دارد؟
ـ شعر و نویسندگی در فرهنگ افغانستان از قدیم تا امروز جایگاه خاصی داشته و این فرهنگ همیشه جایگاه شاعران و نویسندهگان بزرگ بوده و فعلا هم است اگرچه بعضیاوقات در بعضی از دورههای زمانی از طرف دولتمداران توجه به شعر و نویسندهگی صورت نگرفته، اما از آن جایکه ریشه در خون مردم دارد جایگاه ویژه خود را همیشه حفظ کرده است. سرزمین شاعرخیز و نویسنده پرور افغانستان همیشه مهد شعرا و نویسندهگان بزرگ بوده به همین دلیل فرهنگ هم مملو است از این بزرگوارهای که وقتشان را وقف این راه میسازند…
-ارتباط شاعری با نویسندگی چیست، آیا یک شاعر خوب نویسندهی خوبی شده میتواند؟
-باید گفت شعرا و نویسندگان نقاشان زبردستی هستند که خوبی ها و بدی ها را مجسم مینمایند و مناظر جامعهی خود را به زیباترین طرز ممکن نمایان میسازند.
رابطه شعر با نویسندهگی همانند رابطه شعر با نقد است و ما نمیتوانیم که اینها را از هم جدا کنیم زیرا در بعضی مواقع یکشاعر خوب میتواند یکنویسنده خوب باشد و برعکس یکنویسنده خوب میتواند یکشاعر خوب باشد؛ به این دلیل که امکانات و تصاویری که در شعر وجود دارد در نوشته نویسندههای بزرگ تبلور پیدا میکند و همچنان کسی که نویسنده خوب است شعری که خلق میکند خیلی زیباست بطور نمونه استاد واصف باختری در هر دو بخش تسلط کامل دارد.
همچنان باید گفت که یک شاعر خوب گاهی اوقات میتواند نویسنده خوب باشد و گاهی اوقات نمیتواند اما در کل باید گفت که این بستهگی به تفاوتها، نگرشها و توانمندیهای فرد دارد که یک شاعر میتواند نویسنده خوب شود.
– چه زمانی فهمیدید که یک آفرینشگر استید؟
– من از صنف هشتم مکتب به نوشتن و سرودن شعر علاقهمند بودم و گاهگاهی شعر میسرودم اما نه آنچنان زیبا، اما یکبار وقتی مورد تمسخر یکی از اطرافیانم قرار گرفتم تمام نوشتههایم را دور انداختم؛ لیکن خوشبختانه در سال ۱۳۹۷ بعد از سپری کردن آزمون کانکور وقتی در اولین انتخابم یعنی رشته زبان و ادبیات پارسی دری دانشگاه تعلیم و تربیه کابل کامیاب شدم دوباره عشق نوشتن در وجودم شعلهور گردید و در سال ۱۳۹۸ عضو گروه فرهنگی دانشگاه تعلیم و تربیه که توسط دکتر صاحب دینا “محسنی” مدیریت میشد، شدم و به صورت رسمی کارم را آغاز کردم.
– چه کنشهای در عرصه نوشتن انجام دادید؟
-همانطور که همهی ما میدانیم هیچراهی نیست که دشواریهای خود را نداشته باشد آن هم وقتی در یک جمع فقط یکی برای پیشرفت و دریافت استعدادهای نهفته خود آستین برزده و سعی و تلاش میکند، به خصوص برای منیکه از یک جمع متوسط و کمسواد جامعه سر بلند کرده و در این راه گام نهادیم، طبعا به دور از تمسخر و تلاش برای از بین رفتن این استعدادم نبوده اما با آن هم تا اینجای کار تسلیم نشدیم و تلاش کردیم تا به جایگاهی که میخواهم برسم.
-شما آموزگار استید، نظرتان در مورد دانشآموزان تان چیست؟
پاسخ ششم: بلی در طی اینمدتی که من به دنیای آموزگاری گام نهاده و در چندین نهاد آموزشی شروع به تدریس اصول نویسندگی و وزن شعر کردیم عشق و علاقه دانشآموزان در صنوفی که تدریس میکردم هر روز بیشتر و افزونتر میشد، مخصوصا در نهاد کتاب و انجمن ادبی ققنوس عشق و علاقه دانشآموزان در عرصه نوشتن به حدی بود که از اندکترین فرصت برای کسب دانش شاعری و نویسندهگی استفاده میکردند به اندازهیی که حتا خودم را تحت تاثیر قرار میداد مخصوصا در نهادکتاب یکی از دانش آموزانم خانمی بود که صاحب اولاد بود اما با آن هم این عشق به حدی در وجودش شعلهور بودکه میگفت استاد من بسیاری اوقات وظایف خانهگیام را نیمههای شب که پسرم خواب میباشد انجام میده.
و همانند این دهها خاطره دیگری که باعث میشد دلگرمی بیشتری به این مسلک مقدس پیدا کرده و این عشق در وجودم شعلهورتر گردد.
_ دانشآموزهایتان به کدام سبک نوشتاری علاقهمند هستند؟
در صنوفی که من تدریس کردیم در بخش نثر بیشتر به نوشتن داستان و در بخش شعر بیشتر به نوشتن غزلهای معاصر علاقهمند بودند.
ـ آینده هنر تان را کجا میبینید؟
-پاسخ نهم: طبعاً هر انسان وقتی وارد یک دنیا میشود اهداف بلندی برای رسیدن به بلندترین قلههای آن میداشته باشد، همینگونه من هم میخواهم در این راه مقدسی که گام نهادهام بتوانم همانند خورشید درخشیده و خودم را در جمع آنعده قلمبدستانی بیابم که از طریق نوشتهها و تدریس خود زبان ادبیات و فرهنگ سرزمین خود را غنی و بارورتر کرده و به جایگاهی برسم که باعث افتخار مردم و سرزمینم باشم.
زینب حمیدی