ارزیابی تازه دولت آلمان از حضور ۲۰ ساله این کشور در افغانستان، نشان میدهد که گزینههایی که برای حل مشکلات افغانستان در نظر گرفته بود، اشتباه بوده است. این گزارش که از سوی وزارت خارجه، وزارت کشور و وزارت همکاری اقتصادی و توسعه آلمان تهیه شده است، تاکید میکند که دولت فدرال آلمان چالشهای فرهنگی و اجتماعی را در افغانستان دستکم گرفته بود و در مقابل، تواناییهای خود را برای حل آن چالشها نیز بیش از حد واقعیاش میدانست.
بر اساس این گزارش که حوزه فعالیتهای غیرنظامی آلمان را در افغانستان را در بر میگیرد، دولت آلمان و اکثر کشورهای غربی که برای کمک به افغانستان و ایجاد نظام تازه به این کشور آمده بودند، به همکاری دولت افغانستان و سیاستمدارانی وابسته بودند که شماری از آنها خود را به مردم پاسخگو نمیدانستند. حضور غیرنظامی دولت آلمان، از همان آغاز تحت فشار سیاسی چشمگیری برای ایجاد یک روایت مثبت از ماموریت نظامی در افغانستان بود.
گزارش میافزاید، دلیل این فشار، بدبینی سیاسی داخلی، رقابت احزاب و ائتلاف مربوط به تعامل نظامی در افغانستان بود که باید با مشارکت غیرنظامی جبران میشد. آلمان از ۲۰۱۰ فعالیت غیرنظامی خود را در افغانستان گسترش داد، اما اهدافی که برای این فعالیتها در نظر گرفته بودند، بسیار بلندپروازانه بود و محقق نشد. براساس این برآورد، بزرگترین اشتباه آلمان و دیگر عوامل بینالمللی در ۲۰ سال حضور در افغانستان، این بود که میپنداشت دولت و جامعه افغانستان را میتوان با حمایت خارجی شکل داد، چون میان مردم افغانستان و جامعه بینالمللی، اشتراک منافع و حتی تطابق منافع وجود دارد. این گزارش میگوید، اما درسهایی که آلمان پس از ۲۰ سال حضور در افغانستان گرفته است، نشان میدهد که شکل دادن جامعه، توسعه حاکمیت قانون، نظام اقتصادی باز و مشارکت مدنی در چارچوب دولتسازی از بیرون، غلط و از آغاز شکستخورده بود.
گزارش همچنین با اشاره به وجود فساد در بدنه دولتهای پیشین افغانستان میافزاید که شماری از نخبگان سیاسی افغانستان فاقد ظرفیتهای فنی و سازمانی بودند و برخی از آنها نماینده واقعی مردم افغانستان نبودند و خود را واقعا در برابر آنها پاسخگو نمیدانستند. در عوض، برخی از این افراد از بودجه کمکهای بینالمللی برای دستیابی به منافع خاص خود استفاده میکردند. در این گزارش از فرد یا گروه خاصی نامبرده نشده است و صرف به ضعف در رهبری ساختارها دولتی و غیردولتی پرداخته است.
براساس این گزارش، همچنین برخی از چهرههایی که با جامعه بینالمللی تعامل برقرار کردند، افرادی نه چندان تایید شده و گاه طردشده بودند که شهرت خوبی در جامعه نداشتند. به همین دلیل، تمامی اهدافی که قرار بود این چهرهها در افغانستان عملی کنند، در نطفه خنثی شد، زیرا مردم به آنان اعتماد نداشتند.
گزارش وزارتخانههای خارجه، کشور و همکاری اقتصادی و توسعه آلمان میگوید که ناکارآمدی گسترده دولتها در افغانستان همراه با تاثیرات مداخلات گسترده نظامی و خشونتهای بیدلیل، که به شدت بر جمعیت غیرنظامی افغانستان تاثیر گذاشت، یکی از دلایل اصلی ظهور مجدد طالبان بود که سالها از حمایت چشمگیر پاکستان برخوردار شده بود. دولت آلمان راهبرد انسجام شبکهای را برای دولت افغانستان در پیش گرفته بود، اما وزارتخانهها نتوانستند یا نخواستند از راهبرد شبکهای بین وزارتی که انسجام ایجاد میکرد، استفاده کنند. وزارتخانهها حتی با نهادهای خصوصی برخوردار از حمایت آلمان هم رابطه درستی ایجاد نکردند. به همین دلیل، این راهبرد عملا بیاستفاده ماند و وزارتخانهها مانند جزیرههایی مجزا و دور از هم فعالیت میکردند که مسلما کارایی آنها را برای ارائه خدمات به مردم کاهش میداد.
در پی ارزیابی که پس از ۲۰۱۳ انجام شد، و بر خلاف آنچه تجارب حیاتی در افغانستان نشان میداد، دولت آلمان اساسا اهداف سیاسی، بودجه ارائهشده و زمینههای عملیاتی خود را تعدیل نکرد. درسهای عملیاتی آموختهشده از نقصان وزارتخانهها، به طرز موثر به سطح راهبردی و سیاسی منتقل نشد. در نهایت، حتی پس از دستیابی به بینش و آگاهی لازم از شرایط واقعی، این تصور در مسئولان ایجاد شد که در هر حال، تعدیلهای موثر اساسی، بهسختی امکانپذیر است. از سوی دیگر، دولت آلمان به اندازه کافی خطر اثرات منفی احتمالی را در نظر نگرفت و در نتیجه، اهداف خود را، به ویژه در پیوند با تقویت دولت افغانستان، تضعیف کرد. این خطرها، بیش از همه شامل فساد، تورم وارداتی، تقویت رفتار رانتی، حمایت از ساختارهای مشتریگرا و در نتیجه، پذیرش منحرف شدن روند کمکهای مالی به جانب طالبان و سایر گروههای مسلح وجنایتکاران بود.
ارزیابی دولت آلمان نشان میدهد که کمکهای بینالمللی در افغانستان، نهتنها نتوانست کوچکترین کمکی برای ایجاد دولت- ملت کند، بلکه زمینه شکلگیری چالشهای تازهای را هم مهیا کرد. فقدان راهبرد درازمدت، و نیز تاکید نکردن بر خواستههای جامعه بینالمللی از دولت افغانستان و مهمتر از همه، همکاری با چهرههای تجربهشده ناکام و وابسته ماندن به این چهرهها برای شکلدهی نظام سالم در افغانستان، دلایل اصلی ناکامی جامعه جهانی در افغانستان بود. حمایت از دولتی که فاصله زیادی با مردم خود پیدا کرده بود، باعث شد گروه طالبان که عقبه مطمئن نظامی با خود داشت و به حمایت پاکستان نیز کاملا متکی بود، بهسادگی و با کوچکترین شوک ناشی از خروج نیروهای نظامی خارجی از افغانستان، به مقر دولت این کشور وارد شود و نظام ۲۰ ساله جمهوری را بهراحتی ساقط کند. با اینکه دولتهای خارجی [شریک در ماموریت ائتلاف نظامی] تا حد زیادی چالشها و ناتوانیهای دولتها در افغانستان را شناخته بودند، برای حل آن تلاش نکردند، یا ناامیدانه به این نتیجه رسیدند که فرصت و زمان لازم برای تحولات در دسترس نیست.
منبع: ایندیپندنت