چهارشنبهسوری یکی از آیینهای کهن مردمان این سرزمین است که ریشه در باورهای زرتشتی دارد و قرنها پیش از شکلگیری مرزهای سیاسی امروزی در میان ساکنان خراسان قدیم، از جمله در بخشهایی از افغانستان، برگزار میشد. این جشن در شب آخرین چهارشنبه سال برگزار میشد و آتش، که در باورهای کهن نماد پاکی و روشنایی بود، در مرکز این مراسم قرار داشت. مردم با پریدن از روی آتش، این جمله را بر زبان میآوردند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» که بهمعنای دور کردن بیماری و جذب انرژی تازه برای سال جدید بود.
وجه تسمیه چهارشنبهسوری به این دلیل است که در گاهشماری قدیم، روزهای هفته به نام سیارهها نامگذاری شده بود و چهارشنبه بهعنوان روزی نحس در نظر گرفته میشد. ازاینرو، مردم برای دفع نحوست، آتش میافروختند و جشن میگرفتند تا با انرژی مثبت به استقبال سال نو بروند. این باور ریشه در اندیشههای کهن دارد که عناصر طبیعی مانند آتش را نمادی از تطهیر و روشنی میدانستند.
چهارشنبهسوری تنها به روشن کردن آتش محدود نمیشد، بلکه آداب و رسوم دیگری نیز داشت. از جمله قاشقزنی که بیشتر به نیت برآورده شدن آرزوها انجام میشد. زنان و کودکان با پوشاندن چهره خود، کاسهای در دست گرفته و بر در خانهها میزدند تا صاحبخانه با پر کردن کاسه، نشانهای از برکت و خیر را به آنها بدهد. همچنین، فالگیری و گوش ایستادن از دیگر رسمهایی بود که مردم برای پیشبینی اتفاقات سال جدید انجام میدادند.
در دهههای اخیر، چهارشنبهسوری در افغانستان، مانند بسیاری از آیینهای دیگر، بهتدریج کمرنگ شده است. در حالی که این جشن زمانی در برخی مناطق به شکل محدود برگزار میشد، جنگهای پیدرپی، تغییرات اجتماعی و فشارهای ایدئولوژیک باعث شدند که بسیاری از مردم از برگزاری آن صرفنظر کنند. برخی گروههای افراطی این جشن را غیرشرعی دانسته و محدودیتهایی بر آن اعمال کردهاند، در حالی که این آیین در ذات خود ارتباطی با باورهای دینی ندارد و بیشتر بهعنوان یک رسم کهن فرهنگی شناخته میشود.
بااینحال، مقایسه وضعیت چهارشنبهسوری در کشورهای دیگر نشان میدهد که سیاستهای فرهنگی و اجتماعی تا چه اندازه در حفظ یا فراموشی این رسم تأثیرگذار بودهاند. در ایران، این جشن همچنان بهطور گسترده برگزار میشود، اگرچه شکل آن بهمرور تغییر یافته است. در تاجیکستان، چهارشنبهسوری بهطور کامل در سایه نوروز قرار گرفته و تنها در برخی مناطق روستایی نشانههایی از آن باقی مانده است. در آذربایجان و ترکیه، این آیین با نامهای متفاوت، اما با ریشهای مشابه، هنوز زنده است. این تفاوتها نشان میدهد که بقای آیینهای فرهنگی بستگی زیادی به سیاستهای فرهنگی و میزان پذیرش اجتماعی دارد.
فرهنگ، حتی در سختترین شرایط، هیچگاه بهطور کامل از میان نمیرود. چهارشنبهسوری، اگرچه امروز در افغانستان کمتر دیده میشود، اما همچنان در حافظه جمعی مردم این سرزمین حضور دارد. این آتش شاید امروز در خیابانها و میدانها خاموش شده باشد، اما در صورت وجود آزادی فرهنگی و آگاهی اجتماعی، میتواند بار دیگر زبانه بکشد و جایگاه خود را در میان سنتهای مردمی بازیابد. فرهنگ یک ملت تنها در مراسم و آیینهای آشکار خلاصه نمیشود، بلکه در خاطرات، داستانها و هویت تاریخی آنها زنده میماند. شاید روزی برسد که مردم افغانستان بتوانند دوباره بدون ترس و محدودیت، سنتهای خود را جشن بگیرند—نه بهعنوان بازگشت به گذشته، بلکه بهعنوان راهی برای حفظ هویت در مسیر آینده.
سمیع صدیقی- فرهنگستان