مقامات امریکایی و نمایندگان سیاسی طالبان با یکدیگر ملاقات کردهاند. در حال حاضر امریکاییها بیشتر به خواستهای طالبان پاسخ مثبت میدهند تا اینکه موقعیت سیاسی حکومت افغانستان را رعایت کنند. طالبان با اصرار بر گفتوگوهای مستقیم با حکومت ایالات متحده، و نه حکومت افغانستان، شدیداً به دنبال کسب مشروعیت و اعتبار از دست رفتهی خود هستند. این گروه از این گفتوگوها مشروعیت میگیرد و جایگاه خود را به عنوان طرف اصلی قضیه و یک جریان با اعتبار داخلی و بینالمللی تثبیت میکند.
چندی قبل روزنامهی وال استریت ژورنال فاش کرد که نمایندگان امریکا و طالبان با هم دیدار کردهاند. طالبان نیز این موضوع را تأیید کردند. یک مقام ارشد گروه طالبان به صدای امریکا گفت که ریاست این هیأت امریکایی را الیس ویلس، معاون دستیار وزیر خارجهی ایالات متحده در امور آسیای جنوبی و مرکزی بر عهده داشت.
این عضو ارشد گروه طالبان افزود که تمرکز اصلی این مذاکرات «مقدماتی» روی «زمینهسازی برای ادامهی تماسها و ملاقاتهای آینده» بین گروه طالبان و حکومت ایالات متحده بود. این مقام ارشد گروه طالبان بدون ارایهی جزئیات بیشتر گفت: «فضای عمومی این ملاقات بسیار زیاد خوب و بحثها نیز مثمر بود.»
حکومت افغانستان تلاش دارد که به این تماسها وجه مثبت بدهد و هنوز هم خود را به عنوان طرف اصلی گفتوگوها معرفی کند. درانی وزیری، معاون سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان گفت: «گفتوگوهای صلح همیشه تحت مالکیت حکومت افغانستان خواهد بود و حکومت افغانستان از هر اقدامی که در راستای صلح باشد، استقبال میکند. خارجیها صرف نقش حمایتی دارند و تسهیلکنندهی این پروسهاند.»
در اینجا حکومت افغانستان در موقعیت دشواری قرار دارد. از یکسو طالبان آن را به عنوان طرف گفتوگوها به رسمیت نمیشناسد و از جانب دیگر نیاز دارد که امریکاییها با استفاده از نفوذ خود طالبان را به مصالحه و گفتوگو تشویق کنند. شاید حکومت به صورت غیررسمی خوشحال است که طالبان دست کم با امریکاییها باب مذاکره را باز کرده و خواستهای واقعی خود را در میان میگذارند. ارگ خود را در موقعیتی میبیند که پس از پیشرفت گفتوگوها میان امریکا و طالبان، نمایندگان حکومت به میز مذاکره نشسته و طالبان مجبور اند که تن به گفتوگوی سه جانبه بدهند. البته، این مشروط به آن است که این گروه با زیادهخواهی خواستهای غیرممکن را مطرح نکند. قبلاً نیز طالبان و امریکاییها گفتوگوهایی داشتند، ولی به گفتهی بارنت روبین، دیپلومات پیشین امریکایی به نتیجهای نرسید.
در حال حاضر امریکاییها و حکومت افغانستان حاضر اند که به هر نوع ممکن و تقریباً تحت هر شرایطی طالبان را به میز مذاکره بیاورند. حکومت افغانستان هیچ نوع پیششرطی را مطرح نکرده است و حاضر است که با طالبان به عنوان جناح مخالف مشروع در کابل و یا هر جای دیگر بنشیند. ارگ در مورد حزب اسلامی نشان داد که اگر مخالفان مسلح حاضر به گفتوگو و مصالحه شوند تا چه حدی آمادگی پرداخت هزینههای بلند مالی و سیاسی را دارد. همین اکنون گلبدین حکمتیار به واسطهی تلاشهای ارگ و برخورد مسالمتآمیز و مثبت جریانهای سیاسی عمده با او، از یک «یاغی فراری همدست القاعده» به یک شخصیت «معزز و تأثیرگذاری داخلی» بدل شده است.
طبعاً مردم کابل خاطرات وحشتناکی از حکمتیار دارند، ولی سیاستمداران ارشد افغان تصمیم گرفتهاند که به خاطر پایان جنگ و هزینههای وحشتناک آن با هر گروهی بنشینند که یک نمونهاش همگرایی و همکاری حزب اسلامی و حزب جمعیت اسلامی- دو دشمن دیرینه- روی تغییر نظام انتخاباتی است.
حکومت قبلاً به صورت رسمی اعلام کرده بود که گفتوگوهای مستقیم با طالبان بدون حضور حکومت افغانستان قابل قبول نیست. به این سبب، انتظار میرود که امریکاییها نیز این موضوع را رعایت کرده و به همان تماسهای غیرمستقیم و اعلام ناشده با طالبان ادامه خواهند داد. ولی همین تماسهای غیر مستقیم نیز نشان میدهد که طالبان فعلاً حرفهای خود را به کرسی نشانده میتوانند. اما سوال اینجاست که این کوتاهآمدنها چه پیامدهای خطرناکی دارد؟ آیا طالبان از این فرصت به دنبال کسب وجهه، تقویت روحیه و تحمیل خواستهای حداکثری با توجه به خستگی امریکاییها و تمایلشان به بیرون شدن از افغانستان به هر قیمت ممکن نیستند؟
طبعاً پیشبینی تحولات و رویدادهای سیاسی در بستر گفتوگوهای طالبان با ایالات متحده دشوار است. در هر مذاکرهای گروههای سیاسی و جنگی با خواستهای حداکثری به میز مذاکره مینشینند اما در جریان آن بسیاری از خواستهای خود را تعدیل کرده و دست به سازش میزنند. امید است که این موضوع در مورد طالبان نیز صادق باشد و مذاکره را صحنهی مانور سیاسی و اتخاذ مواضع سفت و سخت نسازند.
نکتهی خوشبینانه این است که جنگ افغانستان بینهایت طولانی شده، چشمانداز پیروزی برای طالبان، حکومت افغانستان و نیروهای امریکایی روشن نیست و در این حالت، ادامهی جنگ و خونریزی برای هر دو طرف اتفاق افتادنی است. طالبان شاید از گفتوگوهای صلح امتیاز بیشتری به دست آورند تا تداوم جنگی بیسرانجام.
ولی در عین حال این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که پاکستانیها جنگ کنونی را به خاطر رسیدن به اهداف استراتیژیک خود ادامه خواهند داد. این اهداف استراتژیک کنترول سیاست خارجی افغانستان به منظور به حداقل رساندن حضور هند در سیاستهای داخلی و خارجی این کشور، و روی کار آوردن حکومتی پاکستانیمحور به منظور حفظ پایدار منافع اسلامآباد میباشد. از این منظر، گفتوگوهای طالبان بیشتر در مسیر دادن اطمینان به حکومت امریکا مبنی بر حمایت نکردن از گروههای تروریستی مانند القاعده و داعش و آسیبنرساندن به منافع امریکا در هیچ جای جهان پیش خواهد رفت؛ ضمانتی که میتواند مبنای خروج امریکا از افغانستان باشد.
طالبان تا اکنون نشان دادهاند که هدف آنها از گفتوگوهای صلح سهمگیری در نظام موجود به رهبری اشرف غنی و یا رییس جمهور دیگر نیست، بلکه آنها به پیروزی نهایی خود با شیوههای غیرنظامی از جمله متقاعد ساختن امریکا برای خروج از افغانستان نیز باور دارند. پاکستانیها سخت امیدوار اند که زمینهی خروج امریکا از افغانستان را مساعد سازند که البته روشن نیست که هدف از این تلاشها سقوط دولت اشرف غنی پس از خروج نیروهای امریکایی است، آنطوری که توافقات ژنو منجر به خروج نیروهای روسی و فروپاشی دولت داکتر نجیب شد، یا واقعاً پاکستانیها نیز حاضر اند که طالبان جزو نظام فعلی شده تا همانند حزبالله که از منافع ایران در لبنان حفاظت میکند، از منافع حیاتیش در افغانستان دفاع کند؟
به هر حال، باید منتظر جزئیات بعدی گفتوگوها ماند، ولی با توجه به شواهد موجود احتمال دوم بیشتر است؛ پاکستانیها و طالبان به گفتوگوها با امریکا نگاه فرصتطلبانه و موذیانه دارند تا مبتنی بر ایجاد ثبات و برقراری روابط نیک. هر صلحی که در آن منافع و اهداف استراتیژیک پاکستان رعایت نشود، برای جنرالان پاکستانی قابل قبول نیست.
نویسنده : عزیز منصف
یکشنبه، ۷ اسد ۱۳۹۷
منبع : هشت صبح