جشن نوروز کهنترین جشنهای بهجا مانده از دوران باستان، سرزمین آریانا است. این جشن تنها نمونهای از جشنهای ملی است که همواره اهمیت خود را حفظ کرده و در برابر اقداماتی که برای محدود کردن آن صورت گرفته، همیشه ایستاده است. خاصیت فرا ملیتی و فرا دینی نوروز از دلایل اصلی این استقامت و همگانی بودن آن در بین مردمانی مختلف است.
نوروز در طول تاریخ همیشه بهعنوان جشن متحد کننده و بدون وابستگیهای فرهنگی، نژادی، زبانی و دینی مطرح بوده و تمام مردمی که بهصورت وابسته بهجهان فرهنگی آریایی بودهاند، آنرا بهعنوان جشن آغاز سال خود قبول کردهاند.
مورخان بدین باور هستند که، یکی از دلایل ساختن «تخت جمشید» جشن گرفتن نوروز و بار عام ساختن نوروز بوده است. شواهد نشان میدهد که جشن نوروز بهسههزار سال قبل از میلاد میرسد و ریشهای بهمردمان هندو_اروپایی دارد.
نوروز را شاهان که به آریانا حکومت کردهاند جشن گرفتند، اما از دوران حکومت امویها و عباسیها چیزی ذکر نشده، ولی از دوران سامانیها و حاکمیتهای آن، از جشن نوروز تجلیل بهعمل آمده است.
امروزه نوروز جشن اصلی بسیاری از کشورهای آسیایی است و هرکدام از ملیتهای مختلف، آن را بهگونهی خاص خود اجرا میکنند.
در افغانستان و ایران، نوروز همچنین آغاز سال رسمی کشور است که از ابتدای ماه حمل محاسبه میشود؛ استفاده از سال خورشیدی از دوران هخامنشیان در بین آریاییان معمول بوده است.
جشن نوروز یکی از باصلابتترین جشنهای آریانای کهن است که با تاریخ پربارش از گذشته تا حال در بین فرهنگیان خود جوان و نیرومند مانده است.
دربارهی ریشهای نوروز، آثار فارسی روایتهای گوناگون دارد که پیدایش آن را بهاولین شاه آریایی(جمشید) نسبت میدهند و فردوسی در شاهنامه میسراید:
بهنوروز نو شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز
بزرگان بهشادی بیاراستند
می و رود رامشگری خواستند
_نوروز در افغانستان
نوروز(میله گل سرخ) در افغانستان با همان شکوه پیشن در ولایتهای مختلف و بخصوص ولایت بلخ برگزار میشود.
در روز اول سال نو، مردم در دشتهای بلخ، دیوارها، پشتبامهای گِلی همه را پر از گلهای سرخ میکنند و در تمام نقاط شهر سبدهای گل بهکثرت دیده میشود. مردم از ولایتهای دوردست افغانستان، یکهفته پیش در بلخ برای میلهگلسرخ تشریف میآورند و روز اول جشن نوروز را با همان شکوه خود برگزار میکنند.
در روضهای شریف چهل روز تا میله گل سرخ، حاجتمندان و بیماران برای شفا یافتن در پای بلند کردن جهنده(بیرق) در روضهیشریف مینشینند و مردم آن به این باور هستند که با برافراشتن گلسرخ بدون لرزش و توقف بیماران شفا و سالی پیشرو یکسال پرمیمنت و میمون خواهد بود.
همزمان با بلند کردن گلسرخ در مزار، در کارته سخی جان نیز جهنده برافراشته میشود و مانند بلخ در کابل هم مردم از جاهای درو برای میله گل سرخ میآیند.
در نوروز مردان و زنان بهدرههای سرسبز میروند و دختران سبزهها را لگد میکنند که این عمل را بهفال نیک گرفته و باعث باز شدن اقبال خود میدانند. یکی از میلههای که در بین زنان و دختران مروج است، میله«سمنک» است. در میلهای سمنک زنان از گندم خیس و سبزه شده برای تهیه سمنک دست بهکار میشوند و دختران لباسهای افغانی را میپوشند و با دفودایره زدن، رنگ و بوی دیگری برای جشن سنمک میدهند.
از دیگر سرم و رواجهای نوروزی در افغانستان، جور کردن لباس نو و بردن نوروزی برای نامزدها مثل: لباس، بوت، زیورات و ماهی، جلبی، کلچه… میباشد.
در فصل بهار مردم خانهتکانی میکنند و در خانههای خود قالین و پردههای جدید میخرند. زنان در خانه یکهفته پیش از نوروز هفتمیوه میاندازند و مردان برای سبز کردن محیط خود نهال غرس میکنند. در نوروز کودکان برای نوروزی گرفتن در نزد پدرکلانها، مادرکلانها و همسایهگان خود میروند و در کوچهها بهیک آواز این ترانه را میخوانند:
نوروزی نو باز آمده
قمری بهآواز آمده
طوطی بهگفتار آمده
بابا بده نوروزیم
یکی دیگر از جشنهای مشهور در نوروز، جشن بزکشی است. این جشن در سطح ولسوالیها و ولایات از طرف سران اقوام حمایت میگردد و بیشتر در ولایتهای سمت شمال افغانستان مانند: بغلان، سمنگان، بلخ، فاریاب، جوزجان، کندز و تخار و بدخشان تجلیل میشود و این جشن بهسرور نوروزی بیشتر میافزاید.
نوروز یکی از فرهنگهای نادری است که با وجود هزاران سال فراز و نشیب هنوز یکی از شاخصای فرهنگی در افغانستان بهحساب میآید. نوروز در تاریخ و فرهنگ افغانستان مظهر بزرگداشت از زندگی، طبیعت و ارزشهای انسانی است که ریشههای عمیق در شعر و ادب، هنر، فولکلور و رسوم خانوادگی و اجتماعی این کشور دارد.
گرچند در مورد پیشینه و چگونگی نوروز، پژوهشهای در حد گمانهزنی فراتر نرفته، اما عمر این سنت بهدرازای عمر اقوام آریایی است.
جشن نوروز در افغانستان پیشینهای سههزار ساله داشته و ریشههای عمیق در نظام مذهبی زردشتیان دارد که تا غلبهای اسلام بر این سرزمین، رایج بوده؛ ولی با وجود این پیشینه نوروز در افغانستان هیچگاه منحصر بهیک کیش یا گروه ویژهای نبوده است.
حتا تا ظهور و گسترش اسلام که اعیاد مذهبی ویژهای را با خود آورد، مانع برگزاری آیینهای نوروزی نشده بلکه نوروز در این کشور با ارزشهای دینی درآمیخت و نمای بیشتر یافت چنانچه با بدافراشتن جهنده (پرچم) حضرت علی در شهر مزارشریف، اوج آیینهای نوروزی در افغانستان شد.
_نوروز در دوسال اخیر
نوروز در دوسالی که گذشت بویورنگی نداشت چون با رویکار آمدن طالبان، جشن نوروز که نماد فرهنگی و ملی افغانستان بود بهدست فراموشی سپرده شد.
در سالهای گذشته جشن نوروز در هر نقاط کشور بهگونهای دلخواه مردم تجلیل میشد، ولی در این دوسالی که گذشت، افغانستان نهتنها جشن نوروز را بهفراموشی گذاشت بلکه حاکمان این خاک هرنوع جشنهای فرهنگی و ملی را ممنوع قرار دادهاند.
بعد از اعمال حکومت توسط طالبان، نخست نماد مجسمههای فرهنگی، کتابخانهها، مراکز آموزشی و حتا پارکهای تفریحی بروی توریستها و بخصوص زنان ممنوع قرار گرفت.
این محرومیت آهستهآهسته راه خود پیمود و روضهیشریف(آرامگاه حضرت علی در بلخ) که در آنجا مردم برای سیاحت میرفتند، در بین زنان و مردان وقفههای روزانه ایجاد گردید.
سال (۱۴۰۱ه. ش) نخستین بهاری بود که طالبان در افغانستان حکومت میکردند، نوروز یا همان سال نو که در ولایت بلخ و کابل با حضور افراد بلند رتبهای دولت تجلیل میشد؛ طالبان برافراشتن جهنده را ممنوع قرار داندند و حتا رفتن مردم را در روضهی شریف منع کردند. نوروز را یکچیزی خرافات و عمل کفری داستند و تمام میلههای نوروزی را متناقض با موعظههای دینی و اسلامی خواندند.
نوروز که یکمیراث فرهنگی و ملی کشور بود، نادیده گرفتند و تبرشان را برای از بین بردن میراثهای فرهنگی تندتر کردند و حتا رفتن طبیعت خدا را بروی مردم ممنوع قرار دادند.
در کنار تمام این محرومیتها، هنوز هم کسانی هستند که از این تمدن پربار پشتبانی کرده و آن را رونق میدهند و در خفا چراغ رنگین نوروز را شعلهور مینمایند و از این میراث اجدادیشان که قرنها راه طی کرده است بهخوبی قدردانی کنند.