خانه / فرهنگ و هنر / فرهنگ / دو دهه پرچالش برای زبان فارسی در حکومت‌های کرزی و غنی

دو دهه پرچالش برای زبان فارسی در حکومت‌های کرزی و غنی

کابل/۲۹سنبله/فرهنگستان
افغانستان با ورود به قرن جدید خورشیدی، در پایان یک دوره تاریخی ایستاده است و اکنون می‌توان از جهات مختلف دو دهه گذشته را ارزیابی کرد. یکی از این جهات، وضعیت زبان فارسی است.
زبان فارسی در افغانستان پیشینه‌ای دیرین دارد. مردم افغانستان در زمانی نه چندان دور، تقریباً به طور عموم فارسی‌زبان بوده‌اند. ولی در دو سه قرن اخیر این کشور فارسی‌زبان، با حاکمیت‌هایی اداره شده است که عمدتاً با این زبان نامهربان بوده‌اند یا حداقل می‌توان گفت که برای رشد و تعالی زبان و ادب فارسی در کشور کار چندانی نکرده‌اند.
دو دهه اخیر هم به دلایل مختلف از دوران‌های پرچالش برای زبان و ادب فارسی در افغانستان بوده است، با آسیب‌ها و در کنار آن رویش‌هایی که ما در این یادداشت، به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

۱. حاکمیت‌های ناسازگار

حکومت‌های افغانستان در ۲۸۰ سال گذشته تقریباً همه پشتون بوده‌اند اما بعضی از آن‌ها برای تسلط زبان پشتو بر کشور تلاش سیستماتیک داشته‌اند و بعضی نیز نداشته‌اند. متأسفانه هر دو حاکمیت حامد کرزی و اشرف غنی علاوه بر پشتون‌بودن، پشتون‌گرا بودند و به زبان فارسی به چشم یک مزاحم می‌نگریستند. این دو زمامدار و افراد نزدیک به آن‌ها که حلقه‌هایی از انحصارگری قومی و زبانی را در ارگ ریاست جمهوری می‌ساختند، در این ۲۰ سال کوشیدند که از زبان اداری و رسمی کشور همچنان فارسی‌زدایی کند.

یکی از مسائلی که از طرف این حلقه‌ها مطرح شد «مصطلحات ملی» بود، یعنی این که اصطلاحات رسمی کشور، هم در متن‌های پشتو و هم در متن‌های فارسی، ثابت باشد. مثلاً اگر در «مصطلحات ملی» کشور برای مفهوم دانشگاه کلمۀ پشتوی «پوهنتون» تعریف شده است، این کلمه حتی در متن‌های فارسی هم به کار رود و کسی حق نداشته باشد که از کلمۀ «دانشگاه» استفاده کند. البته این مسئله با مقاومت و اعتراض فارسی‌زبانان روبه‌رو شد و اعتراض آنان از این ناحیه بود که اولاً چرا باید این مصطلاحات ملی به زبان پشتو باشند و ثانیاً چرا در یک متن فارسی، شخص ناچار باشد که کلمه‌ای از زبانی دیگر را به کار برد در حالی که خود زبان فارسی معادلی برای این مفهوم، وجود دارد.

موضوع دیگری که باز از حوالی دهه سی و چهل قرن گذشته از سوی حکومت‌های افغانستان  دنبال می‌شده است، تفکیک نام «دری» و «فارسی» بوده است، به این صورت که این دو را دو زبان مستقل بدانند و چنین وانمود شود که «دری» زبان خاص مردم افغانستان است و «فارسی» زبان مردم ایران. به این ترتیب میان همزبانان افغانستان و ایران فاصله‌ای بیفتد.

این قضیه نیز در این دو دهه پی گرفته‌ شد. سعی بر این بود که این زبان، فقط «دری» نامیده شود و چنین وانمود شود که این چیزی جز «فارسی» است. چنان که اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان از ضرورت ترجمه متون «فارسی» به زبان «دری» صحبت کرد و موجی از اعتراض‌ها را برانگیخت.

۲. مؤسسات خارجی

در این ۲۰ سال مؤسسات غیردولتی خارجی (ان‌جی‌اوها) در افغانستان بسیار فعال بودند و گاهی حتی نقش این‌ها از دولت پررنگ‌تر بود، هم از نظر بودجه و امکانات و هم از نظر گستردگی فعالیت‌ها و کارمندان. در این مؤسسات دیگر زبان رسمی نه فارسی بود و نه پشتو، بلکه انگلیسی بود. رؤسای این مؤسسات غالباً خارجی‌ها بودند و کارمندان محلی آن‌ها هم برای فعالیت در در این‌ها لاجرم باید انگلیسی می‌دانستند. نامه‌نگاری‌های داخلی و نیز طرح و برنامه‌های این مؤسسات به زبان انگلیسی بود و این قضیه، بسیاری از مردم افغانستان را که مستقیم یا غیرمستقیم با این مؤسسات سر و کار داشتند، به زبان انگلیسی عادت داد.

دانستن زبان انگلیسی یک شرط مهم استخدام یا همکاری با این مؤسسات بود و بسیاری از مردم، به امید اشتغال در این مؤسسات که معمولاً هم حقوق و مزایای خوبی داشتند، زبان انگلیسی فرا گرفتند. این واژگان انگلیسی که در ذهن افراد جایگزین شده بود، به مرور بر زبان آن‌ها نیز جاری شد و طبیعتاً خیلی از این کارمندان در میان خانواده یا بازار و محیط‌های آموزشی نیز خواسته یا ناخواسته حجم وسیعی از کلمات انگلیسی را به کار بردند و رواج بخشیدند.

به این قضیه، باید حضور جمعی از تحصیل‌کردگان افغانستان را که در کشورهای غربی درس خوانده بودند و در این دوره به کشور بازگشتند هم اضافه کرد. خیلی از این‌ها مدیران حکومتی شدند و لاجرم زبانی را که در کشورهای دیگر با آن انس داشتند، رایج ساختند، حتی در ادارات دولتی.

به این صورت زبان فارسی افغانستان به‌ناگاه در معرض هجوم بی‌رویۀ واژگان و اصطلاحات زبان انگلیسی قرار گرفت و بیش از هر زمان دیگر، کلماتی از این زبان را در خود پذیرفت، به طوری که زبان رایج در مؤسسات خارجی، مراکز آموزشی، مراکز رسانه‌ای و حتی ادارات دولتی، گاهی بیش از این که کلمات فارسی در خود داشته باشد، کلمات بیگانه داشت.

۳. پایداری فارسی‌زبانان

طبیعتاً تهاجم‌های خواسته و یا ناخواسته‌ای که بر زبان فارسی افغانستان صورت می‌گرفت، مقاومت و پایداری فارسی‌زبانانی را که دلبسته به این زبان بودند، در پی داشت. کم کم مسئلۀ زبان برای فارسی‌زبانان، یک موضوع حیثیتی شد و وقتی احساس کردند که کسانی به عمد می‌خواهند این زبان را در کشور تضعیف کنند، این‌ها به مقاومت پرداختند. این مقاومت‌ها به اعتراض‌هایی در رسانه‌ها و حتی تظاهرات‌هایی نیز کشیده شد. همچنین بعضی از این فارسی‌زبانان که در دستگاه دولتی افغانستان هم به هر حال نقش و حضوری داشتند، در مقابل کوشیدند که به فارسی‌گرایی بپردازند، که این قضیه به خصوص در شهر مزارشریف و گاه هرات مشهود است.

در مزارشریف، مسئولان محلی شهر، مغازه‌دارها را وادار می‌کردند که از کلمات بیگانه بر تابلوهای مغازه‌ها پرهیز کنند. مثلاً این‌ها به جای اسم «پوهنتون»، کلمۀ «دانشگاه» را بر سردر دانشگاه‌ها درج می‌کردند. در کنار آن، با حمایت از جلسات و انجمن‌های ادبی و انتشار کتاب‌ها و مجلات، کوشیدند که تهاجمی را که به این زبان صورت گرفته است، دفع کنند. از جمله این فعالیت‌ها، اهدای جوایز و نشان‌های رسمی به بعضی از ادبا و فارسی‌زبانان بود و همین‌طور برگزاری بعضی همایش‌ها و محافل، از جمله سمیناری که  با عنوان « افغانستان گهواره زبان فارسی-دری » در سال ۱۳۹۸ در ارگ ریاست جمهوری افغانستان برای زبان فارسی برگزار شد.

یکی دیگر از جنبه‌های این مبارزه برای حفظ این زبان، تأکید بر نام «فارسی» بود. در سال‌های قبل، به خصوص در دهه‌های ۴۰ و ۵۰، فارسی‌زبانان افغانستان نیز گویا بدین باور بودند که می‌باید میان زبان خویش و زبان مردم ایران مرزی بکشند و به این وسیله برای خود کسب هویت کنند. چنین پنداشته می‌شد که نام «فارسی»، آنان را به کشور ایران منسوب خواهد کرد. ولی در این ۲۰ سال، روشنگری‌هایی صورت گرفت و نشان داده شد که «فارسی» و «دری» دو نام است برای یک زبان و در افغانستان هم تا حدود ۷۰ سال پیش، نام «فارسی» بیشتر رایج بوده است. به تدریج این حقیقت برای فارسی‌زبانان پذیرفته شد که از دست دادن نام «فارسی» و تأکید صرف بر نام «دری» هم آن‌ها را از همزبانان ایرانی‌شان جدا می‌کند و هم خیلی از مفاخری را که به نام «فارسی» شناخته می‌شوند، از آنان خواهد گرفت. این که نام «فارسی» بعد از حدود ۷۰ سال که حکومت‌های افغانستان که آن را زدوده بودند، دوباره به افغانستان برگشت، اتفاق مهمی بود.

۴. رسانه‌ها و فضای مجازی

یکی از چیزهایی که در این دو دهه بسیار به کمک فارسی‌زبانان افغانستان آمد، آزادی رسانه‌ها و نیز گسترش فضای مجازی بود. درست است که بعضی از این رسانه‌های آزاد، از منظر پخش محتواهای گاه سکولار و حتی دین‌ستیز قابل نقد به نظر می‌رسند، ولی از نظر اهتمام و توجهی که به حفظ اصالت زبان فارسی داشتند، کارشان بسیار قابل تحسین است. مثلاً تلویزیون طلوع، صرف نظر از همه مسائل دیگر، یک پایگاه مهم گسترش زبان فارسی شده بود. در آنجا جمعی از ادبای برجسته زبان فارسی در نقش نویسنده و ویراستار، در پاکیزگی و سلامت زبان بسیار مؤثر بودند که از این میان نقش مرحوم اعظم رهنورد زریاب بسیار برجسته است. از همین روی هم مجریان این تلویزیون و دیگر رسانه‌هایی که در این مسیر حرکت می‌کردند، غالباً از سوی فارسی‌ستیزان مورد انتقاد بودند. همچنین باید به بعضی نشریات از جمله روزنامه انصاف و روزنامه هشت صبح اشاره کرد که این اولی، حتی سلسله مطالبی برای حفظ اصالت زبان فارسی منتشر می‌کرد.

گسترش فضای مجازی، به خصوص ارتباط میان فارسی‌زبانان سراسر دنیا را برقرار کرد. دیگر حکومت طبیعتاً سلطۀ کاملی بر محتوای منتشر شده در کشور نداشت و این بخت بزرگی برای فارسی‌زبانان افغانستان بود. خیلی از اهل قلم افغانستان در صفحات وب و در شبکه‌های اجتماعی درباره حفظ زبان فارسی و در اعتراض به رفتارهای حکومت مطلب نوشتند و این مطالب به سرعت در بین کاربران پخش می‌شد.

خاتمه

ما در ختم یک دورۀ‌ تاریخی هستیم و در حکومت جدید یعنی امارت طالبان، سیاست‌ها نسبت به زبان فارسی نامعلوم است. قدر مسلم این است که تا کنون چشم‌انداز خوبی از آینده به چشم نمی‌آید، چون هم نقش فارسی‌زبانان در سطوح بالای حکومت جدید کمرنگ‌تر است و هم رسانه‌ها آن آزادی عمل پیشین را ندارند. از طرفی خیلی از اهالی ادب فارسی به کشورهای دیگر مهاجرت کرده‌اند یا در حال مهاجرت هستند. حکومت از نظر قومی بر همان مدار قدیم است و فقط باید دیده شود که گرایش‌های قومی نیز در آن همچون قدیم غلبه خواهد داشت یا نه. امیدواریم که رویه‌ها عوض شود و توان و انرژی‌ای که از هر دو جانب برای کشمکش‌های زبانی صرف می‌شود، صرف بهبود و اعتلای هر دو زبان فارسی و پشتو در کشور بشود تا ما از این دایرۀ بستهٔ ستیزه و جدال بر سر زبان رهایی یابیم. ولی به راستی چنین خواهد شد؟ باید منتظر ماند.

نویسنده: محمدکاظم کاظمی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*