ایالات متحده از زبان زلمی خلیلزاد نمایندهی ویژهی این کشور برای پایان جنگ افغانستان،اعلام کرده است که واشنگتن درنظردارد افغانستانی شکل بگیرد که هم با خودش درصلح باشد، هم با همسایههایش وهیچ کشوری به ویژه ایالات متحده از ناحیهی آن تهدید نشود. ایالات متحده برای ماموریت تازهی زلمی خلیلزاد روایت جالبی هم ساخته است. ایالات متحده میگوید که تصمیم گرفته است جنگ در افغانستان به پایان برسد. برمبنای روایت جدید از آنجایی که پایان جنگ آرزوی مردم افغانستان است، ایالات متحده میخواهد که درتلاشهای که هدف از آن پایان جنگ است، متحد مردم افغانستان باشد. مجموع جامعهی جهانی به این باور است که پایان جنگ مستلزم آن است که حکومت افغانستان،طالبها ومجموع نیروهای سیاسی افغانستان باهم وارد یک دیالوگ جدی شوند و روی یک نقشهی راه صلحسازی به توافق برسند تا جامعهی جهانی از آن حمایت کند.
درسال ۲۰۰۱ درنشست بن هم نیروهای سیاسی افغانستان روی یک نقشهی راه برای پایان جنگ و دولتسازی توافق کردند. از نقشهی راهی که دربن تصویب شد جامعهی جهانی حمایت کرد. درآن زمان هم زلمی خلیلزاد ودیگر دیپلوماتهای امریکایی میانجیگری کردند تا یک نقشهی راه در نشست بن به تصویب برسد. مسودهای که بعدا شرکت کنندهگان نشست بن آن را تصویب کردند توسط شماری از افغانستانشناسان امریکایی وعدهای از تکنوکراتهای امریکایی افغانتبار نوشته شده بود. آن مسوده در نشست بن مورد توافق قرار گرفت. درآن زمان قدرتهای بزرگ وقدرتهای منطقهای از روندی که پس از نشست بن آغاز شد حمایت کردند. درآن زمان صرف پاکستان دوگانه بازی میکرد. استیوکول روزنامه نگارمشهور امریکایی درکتاب تازهاش نوشته است که برخی از رهبران طالبان هم پس از اعلام توافقات بن با حامد کرزی که آن زمان درقندهار بود،تماس گرفتند وگفتند که اگر حکومت جدید، آنان را عفو کند،مورد تعقیب قضایی قرار ندهد و اسیران جنگی آنان را پس از مدتی از بند رها سازد،طالبان هم مشروعیت حکومت جدید را میپذیرند. درآن زمان بسیاری از رهبران طالبان از ملامحمدعمر که شخص ایدیولوژیک وطرفدار داعیهی القاعده بود بریده بودند وخود او هم این موضوع را درک کرده بود. یکی از رهبران طالبان درکتاب خاطراتش نوشته است که ملامحمدعمر به بسیاری از رهبران طالبان پس از اعلام توافقات بن گفت که هرکسی، هرچه دلش میخواهد انجام دهد و او کسی را به دوام جنگ مجبور نمیسازد. اما حکومت جورج بوش درآن زمان توافق با طالبان را رد کرد.
توافقات بن موبه مو اجرا شد. انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴ و انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۵ به آرامی گذشت. اما پس از انتخابات پارلمانی ۲۰۰۵ شورش طالبان آغاز یافت. درآن سال طالبان ۲۷ حملهی انتحاری انجام دادند. درسال ۲۰۰۶ شمار حملههای انتحاری طالبان از صد مورد هم بالا رفت. طالبان شورشی اعلام کردند که مشروعیت روند پس از بن را نمیپذیرند. این گروه که درسال ۲۰۰۱ ظاهرا آماده بود، مشروعیت روند پس از بن را قبول کند و دیگر از ملامحمدعمر فرمان نگیرد، پس از سال ۲۰۰۵ مشروعیت روند پس از بن را رد کرد. روشن است که شورش مجدد طالبان به حمایت مستقیم وغیر مستقیم پاکستان آغاز یافت. پاکستان به این نتیجه رسید که امریکا در عراق گرفتار است و با افزایش فشار درافغانستان این کشور را ترک میکند. پاکستان نخواست که با یک افغانستان باثبات، طرفدار دمکراسی و کثرتگرا همکاری کند.
حال امریکا به مرحلهای رسیده است که حاضر است برای ادغام طالبان در جریان اصلی سیاست افغانستان، همه چیز از صفر آغاز شود. ایالات متحده میخواهد که طالبان با حکومت ونیروهای سیاسی افغانستان گفتگو کنند وباردیگر روی نقشه راهی شبیه نقشهی راه بن به توافق برسند. این دقیق همان چیزی است که طالبان میخواهند. طالبان نه مشروعیت شرعی روند پس از بن را قبول دارند ونه حکومت افغاستان را مشروع میدانند. آنان میخواهند با نیروهای سیاسی افغانستان روی تشکیل یک ادارهی موقت که این ادارهی وظیفه تسوید قانون اساسی نو و نظام جدید را به عهده بگیرد، گفتگو کنند. این موضوع را نمایندهی گروه طالبان در نشست مسکو اعلام کرد وبه نظر میرسد که ایالات متحده هم با آن مخالف نیست. طالبها شاید فکرمیکنند که اگر امریکا با آنان به توافق برسد، میتواند این توافق را روی همه نیروهای سیاسی و حکومت افغانستان تحمیل کند،اما واقعیت این است که چنین چیزی ممکن نیست. شاید تلاشهای ایالات متحده درآینده معطوف به این باشد که طالبان را قانع سازد تا با حکومت ونیروهای سیاسی افغانستان روی یک نقشهی راه به توافق برسند.
اما پایان جنگ وشکلگیری افغانستان مسالمت آمیز وموفق که با همسایهها وجامعهی جهانی روابط نیک داشته باشد وهیچ کشوری از آن تهدید نشود،زمانی ممکن است که ما درافغانستان سیاست رقابتی، حکومت مبتنی بر قانون اساسی،تعدد احزاب وانتخابات داشته باشیم. درنبود سیاست رقابتی، دیکتاتوری و انحصار شکل میگیرد. روشن است که دردیکتاتوری وانحصار نیروهایی که بیرون از دستگاه قدرت میمانند به براندازی میاندیشند واین امر ثبات را از بین میبرد وآرمان یک افغانستان مسالمت آمیز محقق نمیشود.
افغانستان تا سال ۱۹۷۹ باخودش درصلح بود. پیش از تحولات سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۹ نظام سلطنتی افغانستان، مشروعیت سنتی وخاندانی داشت. منازعهی قدرت هم محدود به اعضای این خاندان بود وحتا نیروهای سیاسی تازه تشکیل افغانستان سعی میکردند همفکران خود را درخاندان سلطنتی پیدا کنند. کودتای داوودخان هم درون خاندانی بود. درمنازعهی قدرت درون خاندانی مردم عام افغانستان نقش چندانی نداشتند. با آن که پادشاه گردشیها در همه موارد مسالمت آمیز نبود، اما مردم عام درگیر جنگ نمیشدند و صلح برهم نمیخورد. اما با کودتای هفت ثور معیارهای مشروعیت تغییر کرد و نیروهای سیاسی مختلف تلاش کردند از راه زور قدرت را به دست بیاورند.
نشست بن یک نقطهی عطف بود. درنشست بن یک حکومت مشارکتی، دارای پایههای سیاسی وسیع و مبتنی بر مشروعیت انتخاباتی درافغانستان شکل گرفت. قبل از برگزاری نشست بن سیاست اعلامی بسیاری از کشورهای این بود که راه حل درافغانستان شکلگیری یک حکومت با پایههای وسیع است که درآن همه گروههای سیاسی وقومی حضور داشته باشند. حکومت طالبان قبل از سال ۲۰۰۱ غیر مشارکتی،حذفی و تندورانه بود. طالبان درزمان حاکمیت شان مذاکره با مخالفان سیاسی ونظامی شان را رد کردند ونخواستند یک حکومت مشارکتی، همهشمول و دارای قاعدهی وسیع سیاسی شکل دهند. روشن نیست که طالبان امروز میخواهند که به یک حکومت مشارکتی،همه شمول ودارای مشروعیت انتخاباتی در پایان روندی که به منظور ختم جنگ آغاز میشود، تن دهند تا نه؟ سخنگویان رسمی وغیر رسمی طالبان میگویند که این گروه دیگر به انحصار باور ندارد. اما روشن نیست که آیا آنان امارت مشارکتی میخواهند یا یک جمهوری مشارکتی؟ نمایندهی ویژهی امریکا برای پایان جنگ افغانستان دریک نشست خبری درکابل گفت که روی این مسایل باید نیروهای سیاسی افغانستان درمذاکرات صلح به توافق برسند. روشن است که هیچ یک از نیروهای سیاسی افغانستان امارت انحصاری یا مشارکتی را نمیپذیرند. هیچ یک از نیروهای سیاسی شناختهی افغانستان حاضرنیستند که به رهبر طالبان به عنوان امیر بیعت کنند. چنین چیزی با واقعیتهای افغانستان هم سازگار نیست. اگر طالبان به یک جمهوری مشارکتی، کثرتگرا و دارای مشروعیت انتخاباتی راضی نشوند، پایان جنگ ممکن نیست.
نویسنده : فردوس
دوشنبه, قوس ۵, ۱۳۹۷
منبع : هشت صبح