کابل/۱۷حوت/فرهنگستان
هشتم مارچ (روز جهانی زن) ما را با این سوال روبهرو میکند: چرا از روز زن تجلیل صورت میگیرد؟
روزهای زیاد به مناسبتهای بزرگی اختصاص داده شده که در روند زندگی انسانها تأثیرات شگرفی بهجا گذاشته است. مثلا روز جهانی مبارزه با ایدز، روز جهانی مبارزه با فقر، روز جهانی کودک، روز جهانی مبارزه با فساد. همهی اینها روزهای مشخصی است که سال یکبار تکرار میشود و این تکرار میعادیست برای تجدید پیمان دوباره بر سر همان مسأله. مثلا در روز جهانی کودک، همگی متعهد به آن میشوند که به کودکان تعلیم دهند، کارهای شاقه بالایشان تحمیل نکنند و برایشان آزادی عمل بدهند. این عمل قراردادی است بین ملل مختلف برای حفظ ارزشهای انسانی یک کودک. کودکان این حق را بر والدین و جامعه دارند تا بتوانند در دنیای کودکانهی خویش زندگی کنند. اما تجلیل از روز زن را اگر به همین مبنا بگیریم برای زن چه منزلت و مقام میدهد؟ و همینطور، چه چیز باعث شده تا از یک روز مشخص به نام «روز جهانی زن» تجلیل بهعمل آید؟
در نسبت منزلت زن و روز جهانی زن یک نکته خیلی مهم است: جایگاه زن در تاریخ. هراری ادعا میکند که زنها در دورانی که انسانها از راه شکار زندگی میکردند، نسبت به مردان نقش بسیار کم داشتند. چانس یک زن در نسبت داشتن زندگی بهتر وابسته به میزان توجه مردان بودهاند که نسبت به آن زن داشتهاند. زنها با تولد فرزند و نگهداری از آنها ناچار درخانه میماندند در حالیکه مردان در بیرون از خانه بودند. این عمل زنان را چنان در خانه قرار داد تا اینکه کشاورزی مردان را از زندگی کوچندگی باز داشت. این عمل بهخودی خود باعث آن میشود که زنها در موقعیت دوم قرار گیرند (موقعیت مصرفکننده). مردها دارای درآمد شده و زنها از درآمد اقتصادی محروم ماندند. این درآمد یکطرفه، حتا خود زنها را نیز وارد مایملک مردان کرد و نگاه به زن را نگاه سودجویانه و لذتگرایانه نمود. به همین دلیل مردان برسر تصاحب زنان رقابت نموده و در به اختیار گرفتنشان رقابت نمودند. اما با اینحال، در تاریخ بشر نحلههایی ظهور نمودند که در مورد زنان دیدگاههای خاص داشتند. به چند مورد آن اشاره میکنم.
اول، جایگاه زن در دین یهودیت
تورات کتاب مقدس یهودیت است؛ کتابی که به قول استانسون «کتاب سرتاسر مردانه» است. در بخشی از آن (سفر پیدایش) آمده است: «خداوند از گِل آدم را سرشت و از بینی او روح دمید. وقتی آدم زنده شد خداوند دید تنهایی بر آدم نیکو نیست، سپس او را به خواب فرو برد و از دندهی آدم، حوا را آفرید و هردویش را در بهشت جا داد.» در مورد زندگی آنها در بهشت هم آورده است: «مار (به شکل شیطان) که از همه حیوانات صحرا مکارتر بود، به حوا گفت آیا خداوند گفته است که از هیچ درختی این باغ نخورید؟» زن به مار گفت: «از میوهی این باغ خواهم خورد، اما از آن باغ دیگری نخواهم خورد، زیرا خداوند گفته است نخورید و لمس نکنید، مبادا که بمیرید.» مار گفت: «اگر بخورید حتما نخواهی مرد، چون که خداوند میداند اگر از باغ بخورید چشمانتان باز میشود و مانند خداوند تشخیصدهندهی نیک و بد میشوید.» زن با اغوای شیطان و آدم با فریب حوا از آن میوهی ممنوعه خوردند و ناگاه خویش را عریان یافتند و از برگ درخت انجیر برخود ستر عورت ساختند. خداوند خطاب به حوا گفت: «درد زایمان را بر تو زیاد کردم و نیاز تو را به آدم بیشتر.» تا اینکه آدم بر حوا استیلا یافت و در زمین تبعید شد.
در عهد عتیق، زن جایگاه حقوقی در جامعه نداشت. پدر حق داشت تا مقداری پول را در برابر ازدواج دخترش دریافت نماید، بعد از آن دخترش مایملک شوهر میشد. زن نه حاصب پول بود و نه هم میتوانست کار مستقلانه انجام دهد. در قوانین حمورابی (بهعنوان اولین آثار مکتوب تاریخ بشر) نیز آمده است که کمترین خونبها، مربوط به زنِ برده است. در این قوانین از زنان یهود تنها چند نام رفته است؛ مانند ساره، راحیل، لیه، صفورا، میریام و استر که از زنان نامدار عهد عتیق بودهاند.
دوم، جایگاه زن در دین مسیحیت
مسیحیت تنها دینی است که در آن زن جایگاه سازنده دارد: مریم مادر عیسا است و بدون دخالت هیچ مردی فرزندی را به دنیا آورد تا دین را پایهگذاری نماید. قبل و بعد از مسیحیت هیچ دینی را سراغ نداریم که بنیانگذارش زن باشد. در حالیکه خدایانِ زن فراوان بودهاند، اما هیچکدام پیامبر نشدهاند. در آیین مسیحیت، زن از دنده مرد آفریده نشده، بلکه همانند آدم از گِل آفریده شده است. اما شاید دیدگاه زنستیزانه این دین در همین باشد که زن برای مرد آفریده شده است، نه مرد برای زن. از نظر مسیحیان، سر هر زن مرد است و سر هر مرد خداوند. از اینرو مرد بر زن برتری دارد.
سوم، جایگاه زن در دین اسلام
اسلام نسبت به ادیان خلف خود در مورد زنان جایگاه متفاوت را اختیار کرده است. این ویژگیها هم در قرآن و هم سنت قابل لمس است. در قرآن، خلقت آدم و حوا، هردو از یک خاک است. در قرآن آمده است: «هو الذی خلقکم من نفس واحد وجعل منها زوجها لیسکن الیها»، « خلق الانسان من طین» و «فاذا سویته ونفخت فیه من روحی فقعو له ساجدین.» در این آیات خلقت آدم و حوا از یک جنس ذکر شده و بر هردو روح خداوند دمیده شده و بنابراین از حیث خلقت برابر و یکسان است. در اسلام تنها تفاوت انسانها در تقوا و خداشناسی افراد است. در قرآن آمده: «ان اکرمکم عندالله اتقاکم». معیار برتری در ذات انسان نیست، بلکه در عمل اکتسابی انسان است؛ کسی بهتر است که بیشتر از همه تقواپیشه باشد.
در این دین اما سرنوشت نهایی از قبل مشخص است: «انا لله و انا الیه راجعون». ختم زندگی انسانها رجوع دوباره به ساحت قدسی خداوند بوده و سرنوشت غایی زن و مرد یکی است. قرآن آیات زیادی در مورد زنان دارد، از جمله سورهی «نساء» (دومین سورهی بزرگ قرآن) در مسائل قوانین ارث، قوانین ازدواج، قوانین مربوط به خانواده و مراتب زن و مرد سخن میگوید و جایگاه حقوقی زن و مرد را مشخص کرده است. در مسائل حقوقی زن و مرد مسلمان برابر نیست؛ در میراث، در قضاوت، در امور اجتماعی، در زناشویی، در طلاق و امورات زندگی مرد بهصورت قاطع جایگاه برتر دارد. در قرآن هم نامی از زن و بعضی تکالیف که چه باید بکند رفته است اما اسامی که در قرآن آمدهاند محدود است. نام مریم به تکرار آمده است. از همسر آدم نام برده شده است. از هاجر، ساره، ملکه سبا و دو تن از همسران پیامبر نیز یاد شده. ولی همانطور که گفتیم این اشارات محدود است.
با این حال نقش زن در دین اسلام قابل انکار نیست. اگر به زندگی پیامبر نگاه کنیم، خدیجه بهصورت فعال در زندگی اجتماعی با پیامبر بود. ثروت و نفوذ خدیجه در اسلام جایگاه ویژه دارد. عایشه زن سوم پیامبر از زنان نامدار قریش بود؛ در زمان پیامبر و بعد از آن در جنگها شرکت داشت، از جمله در جنگ جمل از فرماندهان جنگ بود. در کنار این موارد ولی حقوق زن در اسلام نسبت به مردان همچنان نابرابر شکل گرفت: زنها در اسلام نصف مرد را میراث میگیرد، زنها تک شوهر و به مردها تا به چهار زن جواز داده شده است.
حالا که مرور اجمالی از جایگاه زن در ادیان ابراهیمی صورت گرفت به سوالی که در ابتدای این نوشته آن را مطرح کردیم، برمیگردیم: چرا از روز زن تجلیل میکنیم و جایگاه زن نسبت به مرد فروتر بوده؟ جواب تا حدودی مشخص و البته ناامیدکننده است: در روند تکامل مناسبات اجتماعی زنها نقش کمتر داشته و حتا در برهههایی از تاریخ هیچ نقشی نداشتهاند. این نه به خاطر ضعف زن بلکه به خاطر روحیه خشن مرد بوده است. زن چنان در دام خشن مرد اسیر بوده که راه گریز و گزیری برایشان وجود نداشته. هیچ دینی هم برای برابری زن و مرد پیکار جدی نکرده است تا اینکه علم، سیاست، و اقتصاد مدرن ظهور میکند.
یکی از دلایلی که زنها به مردان وابستگی دارند همین مسألهی کار و درآمد اقتصادی است. بعد از عصر یخبندان و شروع کشاورزی، ازدیاد نفوس و پدید آمدن جوامع و در پی آن قوانین اجتماعی، زنها از رقابت با مردها بازداشته شد و آنها را در تملک مردها درآورد. موقعیت زن نظر به بافت خاص اجتماعی زمان خودش شکل گرفت که هیچ کدامشان حق برابر در نسبت مردان برای زنان قائل نبودند. حتا در بسیاری از این تمدنها (تمدن بابل، سومر، ساسانی) زن فاقد حقوق اولیه بود و جزو کالاهایی بود که مردان تهیه میکردند. این روند نابرابری تا ظهور انقلاب صنعتی-علمی عموما وجود داشت تا اینکه مبارزات زنان شاغل در کارخانهها منجر به درنظرگرفتهشدن حقوق از طرف دولتهای مردسالار برایشان شد.
چهارم، جایگاه زن در جهان مدرن
برای اولین بار از روز جهانی زن بهعنوان یک رویداد سیاسی-سوسیالیستی در سال ۱۹۰۹ در امریکا تجلیل بهعمل آمد. در آن مراسم زنان شاغلی شرکت کرده بودند که به لحاظ اقتصادی وابستگی به مردها نداشتند و بعد از آن بود که کشورهای اروپای شرقی، روسیه و آلمان از این روز بهعنوان روز برابری جنسیتی و حق رأی تجلیل کردند. زنان آلمان در ۱۹۱۸ و زنان امریکایی در سال ۱۹۴۶ با اعتراضات گسترده خواهان حق رأی شدند. به مرور زمان این روز توسط دولتهای مختلف تجلیل و به زنان حقوق اولیهشان بازگردانده شد.
سیمون دوبوار مینویسد: « زن، زن به دنیا نمیآید، بلکه فرهنگ او را زن میسازد.» دوبوار به این امر اشاره میکند که جریان فرهنگ مردسالارانه در طول تاریخ حقوق زنها را گرفته و زن را چنان توجیه نموده که جز زاییدن بچه و در اختیار مردان بودن، بقیه کارهایش ناروا بهنظر برسد. اگر از این منظر به قضیه نگاه کنیم، میبینیم که زنها در طول تاریخ بهای بچهزاییدنشان را داده است. زیرا این موضوع باعث شده مرد تنها وظیفه زن را زاییدن بچه بداند، در حالی که در ذات هردو انسان و دارای یک شخصیت حقوقی-سیاسی برابر است.
امروزها در کشورهای ثروتمند زن شاغل است، صاحب رأی است، صاحب زندگی شخصی است ومهمتر از همه صاحب اختیار است. حق ازدواج دارد، حق طلاق دارد، در اجتماع برابر مرد حساب میشود، در مقام قضاوت تکیه میزند و تمام آن نابرابریهای تاریخ را پشتسر گذاشته است. در اروپا «ملکه الیزابیت دوم» جشن هفتادمین سالگرد قدرتش را جشن گرفت و سران اروپا از شانزده سال خدمت «آنگلا مرکل» در صدارت آلمان تقدیر کردند. اینها نمونههاییاند که در عصر حاضر اتفاق میافتند و عملا زن و مرد بهعنوان یک انسان، باهم برابر است. در جهان اسلام نیز کسانی بودند که به قدرت رسیدند (مانند سلطان رضیه ۱۲۳۶-۱۲۴۰م) اما با این تفاوت که در جهان اسلام باور به برابری جنسیتی نبود و زنان همچنان نصف مرد به شمار میرفت و در قضاوت چانس نداشت. تجلیل از روز زن بهمعنای پیمان برسر برابری حقوق انسانی زن و مرد است و دنیای نو از برابری حقوق زن و مرد در هر بُعد دفاع میکند.
عبدالحمید وفا