حملهی انتحاری یک شبهنظامی طرفدار گروه پاکستانی جیش محمد بر یک کاروان نظامی هند در کشمیر سبب شد که هندیها به قلمرو پاکستان حملهی هوایی کنند. پس از جنگ بنگلهدیش در سال ۱۹۷۱، این اولین حملهی هوایی هند بر قلمرو پاکستان است. دهلی نو اعلام کرد که نیروهای هوایی هند به جواب حملهی انتحاری به کاروان نظامیان این کشور در کشمیر به قلمرو پاکستان حمله کردهاند. تنشهای نظامی تا حال در کشمیر ادامه دارد. هند در گذشته حملههای انتحاری به قلمرو این کشور را با صبر و حوصله پاسخ میگفت و اجازه میداد که میانجیها بین اسلامآباد و دهلی نو وساطت کنند. اما این بار هند حملهی تروریستی را با حملهی هوایی به قلمرو پاکستان پاسخ داد و ادعا کرد که یک اردوگاه آموزشی جیش محمد را در مربوطات ایالت خیبر پختونخوای پاکستان، هدف قرار داده است. ارتش هند قابلیتهای دفاع هوایی پاکستان را میداند. پاکستان در دوران جنگ سرد متحد بلوک غرب بود و به کمک کشورهای غربی در آن زمان نیروی دفاعی و هواییاش را تجهیز کرد. هند میدانست که در صورت حملهی هوایی به قلمرو پاکستان هواپیماهایش هدف قرار میگیرد و حتا جنگ تشدید میشود.
اما دهلی نو این ریسکها را پذیرفت و با آگاهی تمام به میدان نبرد رفت. پاکستانیها هم درک کردند که هند بسیار مصمم است و در صورت دوام جنگ، چیزی کم نمیگذارد و با قوت تمام میجنگد. جنرال مشرف شاید با درک همین وضعیت به نظامیان کشورش توصیه کرد که پاسخ نظامی به حملهی احتمالی هند باید متناسب باشد. او گفت در صورتی که جنگ هستهای آغاز شود، هند در همان وهلهی اول تمام بمبهایش را روی پاکستان میریزد و این کشور را نابود میکند. واقعیت این است که حزب بر سر اقتدار در هند از سوی شهروندان این کشور و دیگر احزاب سیاسی زیر فشار بود تا به حملهی تروریستی به پلوامهی کشمیر پاسخ نظامی بدهد. وضعیت آنقدر جدی بود که حزب خشونتپرهیز کنگره هم از اقدامات حکومت نریندرا مودی حمایت کرد.
این وضعیت نشان میدهد که هند امروز با هند دهههای نود، هشتاد، هفتاد و شصت میلادی بسیار متفاوت است. آن زمان هند، دولت خشونتپرهیزی تصور میشد که در نهایت از خودش دفاع میکند و مثل یک ابرقدرت عمل نخواهد کرد. اما امروز قضیه فرق کرده است. به نظر میرسد که امروز حتا فرهنگ سیاسی هند هم دچار تغییر شده است. هند در تلاش ا ست تا عضویت شورای امنیت سازمان ملل متحد را به دست بیاورد و در جنوب آسیا مثل یک قدرت بزرگ، نقش تنظیمکننده داشته باشد. هندیها این وضعیت را مسوولیتپذیری بیشتر هند توصیف میکنند، اما شماری دیگر تصورشان این است که فرهنگ سیاسی هند به سلطهطلبی میلان پیدا کرده است. آنان به این باور اند که دهلی نو دیگر نمیتواند کشورهایی را که با هند دشمنی میکنند، تحمل کند.
در سالهای اخیر هند، رفتارهای یک ابرقدرت را از خودش نشان داده است. سال گذشته نریندرا مودی از به بسیار صراحت از آنچه نقض حقوق بشر در بلوچستان خواند انتقاد کرد. در گذشته دهلی نو متهم بود که از جداییطلبی در بلوچستان پاکستان حمایت میکند و به جداییطلبان بلوچ کمک میکند تا روایتشان را به گوش جهانیان برسانند. اما سال گذشته نریندرا مودی برای اولینبار از کشتار «بلوچها در بلوچستان» انتقاد کرد و به تلویح جداییطلبی بلوچها را موجه خواند. هند که در سال ۱۹۷۱ تمام اسیران جنگی را پاکستان را رها کرد و هیچ کدام آنان را به جرم قتل عام بنگالیها به دادگاه نسپرد، امروز از نقض حقوق بشر در بلوچستان بسیار به صراحت انتقاد میکند. تقویت وجههی هند در دنیای غرب به عنوان بزرگترین دموکراسی دنیا، دهلی نو را قانع ساخته است که صلاحیت اخلاقی کامل برای انتقاد از نقض حقوق بشر در پاکستان و دیگر کشورهای جنوب آسیا دارد. هند در ۱۷ سال اخیر در افغانستان هم نفوذ خود را گسترش داده است. هند در سطح منطقه بزرگترین کشور کمککننده به افغانستان است. در سالهای گذشته هند بیشتر از هر کشور دیگر کمکهای مالی و فنی در اختیار افغانستان گذاشته است. مثلاً هند مصارف کیبلها و پایههایی را که برق اوزبیکستان را به کابل میآورد پرداخته است. عمارت پارلمان افغانستان در کابل هم با پول هند اعمار شده است. هند کثرتگرا و دموکراتیک برای افغانستان یک الگو است. هند نمونهای از کارایی دموکراسی در فرهنگ شرقی است و به همین دلیل برای دموکراسیخواهان افغانستان مدلی قابل توجه است.
روشن است که هند در افغانستان منافع روشن امنیتی هم دارد. از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ شمار حملههای شورشیان اسلامگرا در کشمیر بسیار زیاد بود و بیشتر جنگجویانی که در کشمیر میجنگیدند، متحد طالبان بودند/هستند. تروریست انتحاریای که در پلوامه کشمیر خودش را منفجر کرد، گفته بود که از طالبان الهام گرفته است. با توجه به تحولاتی که در فرهنگ سیاسی هند آمده است، بعید است که دهلی نو از منافع و ملاحظات امنیتیاش در افغانستان چشمپوشی کند. رسانههای هندی گزارش دادند که دهلی نو به زلمی خلیلزاد نمایندهی ویژهی امریکا برای پایان جنگ افغانستان، بسیار به وضوح گفته است که در افغانستان منافع روشن امنیتی دارد و نمیخواهد که از آن بگذرد. با توجه به برخورد هند با حملهی انتحاری پلوامه و ریسکپذیری بیسابقهی دهلی نو، بعید نیست که این کشور در پیگیری ملاحظات و منافع امنیتیاش در افغانستان هم همین قدر جدی باشد. دهلی نو تا حال هیچ مذاکرهی رسمی با طالبان نداشته است. به دلیل مخالفت پاکستان با حضور دیپلوماتهای هندی در مذاکرات امریکا، طالبان و برخی از کشورهای عربی، دهلی نو نتوانست در جریان چانهزنیهای شورای کویته، واشنگتن و اسلامآباد قرار بگیرد. ولی هند به احتمال قوی ملاحظات امنیتیاش را به صورت روشن به ایالات متحده و دیگر بازیگران خارجی قضیهی افغانستان توضیح داده است.
اگر به ملاحظات امنیتی هند ترتیب اثر داده نشود، بعید نیست که این کشور بار دیگر از چیزی شبیه به «ایتلاف شمال» حمایت کند. روشن است که پاکستان در بدل همکاری با پایان جنگ افغانستان، انتظار دارد که نفوذ هند در افغانستان کاهش یابد و روابط دهلی نو و کابل پس از پایان جنگ امریکا با طالبان به خواست پاکستان رقم بخورد. چنین مینماید که دهلی نو به چنین چیزی اجازه نخواهد داد و تا سرحد حمایت از حوزهی ضد طالبان پیش خواهد رفت. روشن است که در میان رهبران جبههی متحد سابق که با طالبان میجنگیدند، کسانی هستند که با کل روند گفتوگو با طالبها و امتیاز دادن به آنان مخالفاند. اگر دهلی نو احساس کند که ملاحظاتش در پایان کار در نظر گرفته نشده است، بعید نیست که دست اتحاد به این رهبران دراز کند