شهر کرمان ایران روز چهارشنبه، ۱۳ جدی، گواه دو حمله مرگبار تروریستی بود؛ حملههایی که یکصد کشته و نزدیک به دوصد زخمی برجای گذاشت و پس از یک روز تاخیر مسوولیت آن را گروه تروریستی داعش بر عهده گرفت. حمله زمانی صورت گرفت که شهروندان کرمان به مناسبت چهارمین سالروز ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، در نزدیک محل دفن وی تجمع کرده بودند. وقوع این دو حمله زیاد واکنشبرانگیز شد، تا جایی که ایالات متحده با خانوادههای قربانیان ابراز همدردی کرد؛ کشوری که با اسراییل در مظان اتهام قرار دارد. این حمله از دو جهت با واکنشهای زیاد مواجه شد: اول این که این گونه حملات با این حجم تلفات در ایران پیشینه ندارد و یا هم کمتر دارد؛ دوم این که قربانیان حمله مردم ملکی هستند که به قصد انجام کار خاصی در جایی گرد آمده بودند. با آن که داعش مسوولیت حمله را بر عهده گرفته است، ولی با توجه به پیچیدهگی حمله و بازه زمانی آن، تصور غالب در ایران، طراحی و اجرای آن را به اسراییل و امریکا نسبت میدهد؛ تصوری که از سوی متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه امریکا، رد شد: «امریکا به هیچ وجه درگیر این موضوع نبوده است و هر گونه ارجاع به آن برخلاف واقع و مضحک است. ما هیچ دلیلی نداریم که باور کنیم اسراییل نیز در این امر دخیل است. ارزیابی ما هم این را تایید میکند که کار داعش است.»
حسین جلالی، نماینده مردم رفسنجان در پارلمان ایران، به وضاحت اظهار داشت: «همان طوری که زور اسراییل به حماس نمیرسد و زنان و کودکان را میکشد، امروز نیز عوامل اسراییل دست به این جنایت زدند و نشان دادند که از زایران حاج قاسم نیز وحشت دارند.» همینطور عباس کعبی، عضو هیات رییسه مجلس خبرهگان رهبری، اسراییل را در طراحی حمله متهم کرد و گفت: «اسراییل طوفانالاقصا را مجاهدت سلیمانی میداند که چهگونه این جریانات اسلامی را تجهیز کرد و هماکنون این رژیم در حال زوال و پایان است.»
البته واکنش مقامهای بلندرتبه جمهوری اسلامی طوری است که تیر اتهام را بهگونه روشن به سوی اسراییل و امریکا نشانه نمیگیرند. البته ابراهیم رییسی، رییس جمهور ایران، روز جمعه، ۱۵ جدی، در مراسم تشییع جانباختهگان بهگونه تلویحی اسراییل را به دستداشتن در حمله متهم کرد: «پشتیبانی مردم از جمهوری اسلامی دشمن را به استیصال کشانده است. به دلیل این درماندهگی است که دشمن مردم بیگناه را میکشد و در غزه زنان و کودکان را میکشد.» اگر دقت شود، خطاب آقای رییسی دقیقاً به اسراییل است تا گروه داعش. در حالی که میتواند کار این گروه باشد؛ چون نسبت داعش با شیعیان بهویژه جمهوری اسلامی که خود را نماینده تامالاختیار آنان در جهان میداند روشن است: دشمنی. چیزی که دستداشتن داعش در حمله به کرمان را تقویت میکند، مناسبتی است که مردم بهخاطر آن گرد آمدهاند: سالروز ترور قاسم سلیمانی. سلیمانی کسی بود که به نمایندهگی از جمهوری اسلامی در جنگ علیه داعش در عراق و سوریه حضور داشت؛ حضوری که منجر به ایجاد گروه حشدالشعبی در بغداد و استقرار نظامیان ایران زیر نام «مستشار نظامی» در دمشق شد. حمله در سالروز ترور سلیمانی آنهم در زادگاه و محل دفن او، معنادار به نظر میخورد و میتواند کار داعش باشد.
جمهوری اسلامی هنوز برای افشای هویت عاملان حمله بیانیه رسمی نشر نکرده است. ولی آنچه روشن است این که اگر مقامهای جمهوری اسلامی دریابند که حمله از سوی داعش انجام شده است، باز هم احتمال دخالت اسراییل و امریکا را انکار نمیکنند. برای نمونه، احمد وحیدی، وزیر داخله ایران، دو روز پس از حمله طوری صحبت کرد که داعش و اسراییل هر دو در معرض اتهام قرار میگیرند: «امروز کار در کنترل دستگاههای اطلاعاتی است و با قدرت و سرعت عمل با جریانات تروریستی که مورد حمایت رژیمهای تروریستپرور هستند، برخورد میشود.» در اینجا داعش جریان تروریستی است و اسراییل و امریکا، به قول او، میتوانند رژیمهای تروریستپرور باشند. یا هم غلامحسین غریبپرور، جانشین فرمانده کل سپاه، در اظهاراتی داعش را ساخته دست امریکا خوانده و گفته است: «داعش که مسوولیت انفجارهای کرمان را بر عهده گرفته است، دستپرورده امریکاست و در قد و قوارهای نیست که به آن پیام دهیم.»
چرا از دخالت اسراییل در ماجرا سخن میرود؟
۱- اسراییل و جمهوری اسلامی ظاهراً در پی نابودی یکدیگرند و دشمنی میان این دو نهتنها فروکش نمیکند، بل روز تا روز داغتر و ماندگارتر نیز میشود. پس اگر آسیبی متوجه منافع ایران میشود، ذهنها آناً معطوف به اسراییل میشود که البته برعکس آن نیز صادق است. ۲- جنگ غزه در جریان است؛ جنگی که حماس کلید زده است؛ گروهی که ادعا میشود در کنف حمایت تهران قرار دارد. بهفرض که تلآویو در ماجرا دخالت داشته باشد، هدفش این است که جمهوری اسلامی با چالش داخلی سر دچار شود تا در جنگ غزه به حمایت از حماس نیندیشد. ۳- چندی پیش رضی موسوی، فرمانده مهم نیروی قدس سپاه پاسداران، در سوریه ترور شد؛ تروری که گفته میشود توسط پهپادهای اسراییلی انجام شده است. ترور موسوی خشم جمهوری اسلامی و نیروهای وفادار به آن را برانگیخته است. پس روشن است که اسراییل عامل تهدیدات بعدی علیه منافع ایران دانسته میشود. ۴- بهتازهگی صالح العاروری، عضو ارشد حماس، در بیروت، پایتخت لبنان، ترور شد؛ تروری که ادعا میشود از سوی اسراییل انجام شده است. ادعا این است که عاروری با ایران پیوند مستحکم داشته و ازاینرو زودتر از دیگران در فهرست ترور قرار گرفته است.
حوادث فوق که پیهم دارد اتفاق میافتد، سبب شده تا ذهن مقامهای جمهوری اسلامی به سمت اسراییل معطوف شود و آن را به ساماندهی حمله کرمان متهم کنند. نکاتی که در فوق تذکر رفت، در موضع امریکا نسبت به حادثه کرمان نیز مصداق دارد؛ چون واشنگتن و تلآویو تقریباً رویکرد یکسان نسبت به جمهوری اسلامی دارند و تهران نیز از یک عینک به سمت آن دو کشور نگاه میافکند.
اسراییل ممکن است در ماجرا دخالت نداشته باشد
۱- اگر ادعاها مبنی بر دخالت اسراییل در حمله به کرمان ثابت شود، اعتبارش زیاده از حد آسیب میبیند؛ چون قدرت مهم منطقه است و مهمتر از آن خود را دموکراتیک میخواند. درست است که دولت نتانیاهو در غزه بیش از ۲۲ هزار فلسطینی را زیر نام جنگ با حماس به خاک و خون کشانده است، ولی با این بحث که در خاک کشور دیگر حمله تروریستی را ساماندهی کرده و غیرنظامیها را نابود کند، تفاوت دارد. تلآویو اگر فرماندهان نظامی سپاه را در سایر کشورها ترور میکند، با طراحی حمله انتحاری در خاک ایران و کشتار غیرنظامیها نیز تفاوت دارد. اولی حداقل از سوی شماری از ایرانیهای خارجنشین استقبال میشود، ولی دومی نهتنها در نظر شهروندان ایران که حتا در نظر خارجنشینها نیز مذموم است و شایسته انتقامگیری.
۲- حمله کرمان به زیان اسراییل و سود جمهوری اسلامی تمام میشود؛ چون دولت و ملت را پیوند میزند. در حالی که اسراییل و امریکا در تلاش فاصلهافکندن میان مردم و جمهوری اسلامی است که حمایت آنها از «جنبش زن، زندهگی، آزادی» مثال روشن در این زمینه است. اما حملههایی از جنس حمله کرمان نهتنها منجر به خلق احساس مشترک میان دولت و ملت میشود، بل روی چالشهای داخلی که جمهوری اسلامی با آن سر دچار است، نیز پرده میاندازد. برای نمونه، حسن خمینی، نوه امام خمینی، در مراسمی که گروهی از مردم در آن حضور داشتند، مدعی شد که حمله به کرمان بیش از آن که به زیان باشد، به سود است: «این باعث ناامنی نخواهد شد. باعث امنیت بیشتر خواهد شد. این جور کارها جامعه را بیشتر دور هم جمع میکند. همدلیها را بیشتر و شکافها را کمتر میکند.» شاید یکی از زیانهای ترور سلیمانی برای امریکا این باشد که نوعی مخرج مشترک میان جمهوری اسلامی و مردم ایجاد کرده است. البته ادعا این نیست که میان مردم و دولت در ایران هیچ نوع مخرج مشترکی وجود ندارد. اگر گروههای ناراضی هم وجود داشته باشند، با اینگونه حملهها بهویژه اگر از سوی اسراییل طراحی شده باشد، در کنار دولت میایستند.
۳- در بحبوحه جنگ غزه اگر حمله به کرمان از سوی اسراییل طراحی شده باشد، جمهوری اسلامی میتواند خود را قربانی دفاع از حقوق فلسطینیها جا زند. تهران از آنجایی که با اسراییل خصومت دارد، ادعا میشود از گروههایی در فلسطین حمایت میکند که بر جنگ مسلحانه علیه تلآویو تاکید میکنند. تهران میتواند ادعا کند که اسراییل به قصد انتقامگیری از حمله ۷ اکتوبر سال گذشته، حمله به کرمان را طراحی کرده است؛ مسالهای که میتواند رابطه جمهوری اسلامی و حماس را محکمتر از پیش سازد که این به زیان اسراییل است. همچنان جمهوری اسلامی میتواند در جهان اسلام برای خود اعتبارزایی کند؛ چون بهزعم خود بهخاطر حمایت از فلسطینیها قربانی میدهد.
با توجه به سه نکته فوق، دخالت اسراییل در حمله کرمان شاید زیاد موجه به نظر نخورد.
از حواشی مهم حمله به شهر کرمان واکنش محتاطانه و دیرهنگام گروه طالبان است؛ واکنشی که محتوای آن پرسشبرانگیز است: «وزارت امور خارجه وقوع دو انفجار در کرمان جمهوری اسلامی ایران را که منجر به جانباختن و جراحت تعدادی از شهروندان آن کشور شده، محکوم میکند.» نکته مهم این است که طالبان این حمله را «تروریستی» نخواندهاند. برای همین است که محمدرضا بهرامی، سفیر پیشین ایران در افغانستان، به واکنش طالبان واکنش نشان داده است: «عدم استفاده از واژه تروریستی در محکومیت حادثه روز گذشته کرمان توسط سخنگوی وزارت خارجه طالبان واجد معانی خاص خود است.» در حالی که نیروهای مخالف طالبان سریعتر و صریحتر از این گروه واکنش نشان داده و با جمهوری اسلامی ابراز همدردی کردهاند.
واکنش طالبان به دو دلیل میتواند محتاطانه باشد: ۱- ادعا میشود که گروه طالبان مبدع ایده انتحار و انفجار است و چیزی را که خود ساخته است، نمیتواند محصول آن را نکوهش کند، مگر آن که خلافش ثابت شود. برای همین است که ذاکر جلالی، مشاور مولوی امیرخان متقی، در واکنش به گفتههای رضا بهرامی اظهار داشت که طالبان حتا حملات داعش را نیز تروریستی نمیخوانند: «آیا گاهی هم سراغ دارید که امارت وحشیانهترین جنایات گروه فتنهگر در افغانستان را تروریستی خوانده باشد؟» ۲- طالبان عمدتاً در برابر کشتار شیعیان بیپروا عمل میکنند. مهمتر از آن متهم به کشتار هدفمند شیعیان نیز هستند. طالبان در بیش از دو سال گذشته در برابر حملات هدفمندی که از شیعیان قربانی گرفته است، نیز خاموش و بیپروا بودهاند که حمله به کرمان شیعهنشین نمیتواند استثنا قرار گیرد.
شجاعالدین امینی
منبع: هشتصبح