ظهور ناگهانی آفرینشهای خوب هنری در آشفتهبازار امروزی ما به آن میماند که یک آدم دریشیپوش پاک و منظم وارد ارگ ریاست جمهوری و یا پارلمان افغانستان شود.
موج واکنشهای سریع علاقهمندان کارهای جدی و متفاوت در فیسبوک، خود گواهی است بر تشنهگی شنوندهگان چیزفهم به آفرینشهای دگرگونه که این خود امری است مثبت و امیدوارکننده.
من بارها تکرار کردهام که همه بخشهای جامعه ما به ویژه هنر ما نیاز به هنجار شکنی و هنجارشکنان دارد. خوشبختانه وجیهه و فرید رستگار از دیر زمانی است که توجه ویژه به این مورد دارند.
فکر کنم جنوری یا فبروری ۲۰۱۶ بود که یک آهنگ دیگر همین البوم ( سگها و آدمها) هم مرا وادار به نوشتن کرد.
آهنگ رفتی که شعر آن سروده ی کاوه جبران است، کمپوز، تنظیم و اجرای موسیقی آن از فرید رستگار است در سبک والس ساخته و اجرا شده است. پیش از این که به خود آهنگ بپردازم، میخواهم بگویم که والس یکی از شیوههای موسیقی است که به اساس رقص والس، رقص محلیای دوگانه یا جورهای آلمانی، توسط شوبرت و شوپن به وجود آمد و مؤرخان پیدایش این شیوهی موسیقی را قرن ۱۶ میلادی میدانند. انتخاب آلات موسیقی در این شیوه محدود نشده اما معمولترین سازهایی که در این شیوه استفاده میشوند، پیانو، اکوردیون و ویلن چه به شکل اکوستیک و چه به شکل الکترونیک میباشد. این شیوه ریتم مشخص خود را دارد که به نام ۳ بر ۴ یاد میشود و این ضرب آهنگ در تمام آهنگهای والس رعایت میشود که معادل آن در موسیقی شرقی تال (دادرهی بلند پت) است. هر چند ریتم والس در آهنگهای افغانی باربار استفاده شده اما آهنگی که تمام مشخصههای این شیوه را رعایت کرده باشد، فکر نکنم در افغانستان ساخته شده باشد. اگر صاحب نظری در این مورد معلومات دقیق تر پیشکش کند، باعث آگاهی بیشتر من و خوانندهگان خواهد شد.
شعر:
شعر آهنگ رفتی، غزل زیبایی است که فضای رمانتیک، نوستالژیک و حسرتانگیز دارد. چیزی که به اطمینان گفته میتوانم کاوه جبران سرودههای به مراتب قویتر از این دارد. ستودنی است که فرید رستگار به خاطر ارجی که به ارزش شعر قایل بوده، نخواسته که حتا یک بیت آن را حذف کند. غزل را مکمل در آهنگ گنجانیده در حالی که معمولاً سه تا چهار بیت شعر را برای ساختن آهنگ انتخاب میکنند.
آهنگ و آلات موسیقی:
آهنگ زیبا، ساده و صمیمی است و مثل شعرش فضای رمانتیک و نوستالژیک دارد و به شیوهی والس ساخته و در گام (لا مینور) اجرا شده است. ریتم والس و فضای والس بهترین انتخاب برای این آهنگ است.
آهنگ ساز کوشش کرده تا حد ممکن تمام شرایط اصلی این سبک را رعایت کند.
تصادفی نیست که فرید رستگار اکوردین را به حیث آلهی اصلی این پارچه انتخاب کرده است. آلات موسیقیای که در این آهنگ استفاده شده دقیق همانهایی است که معمول این سبک است. با وجود این که تعداد آلات موسیقی خیلی محدود است، (اکوردیون، کانتراباس، ویلن- پیتزیکاتو و بلالایکه) اما سازها به حدی خوب و میلودیها به حدی دقیق انتخاب و اجرا شده که حس یک آرکستر را تداعی میکند. در آهنگ آلات ضربی یا حتا درم استفاده نشده و به جایش از کنتراباس، باس گیتار و (ویلن پیتزیکاتو) استفاده شده که برای نرمش فضای آهنگ مفید بوده. چیزی که در این آهنگ ایجابکنندهی بیشترین بحث است، نواختن اکوریدن است. در این آهنگ فرید رستگار توانسته ظرافتهای نواختن اکوردیون را با مهارت فراوان به نمایش بگذارد که در موسیقی افغانستان کمتر مورد استفاده و توجه قرار گرفته است. اکوردیون در کشور ما تقریباً همیشه با یک دست نواخته شده و این به آن معنا است که از نیم اکوردیون استفاده شده و نیم دیگرش معلوم نبود برای چه ساخته شده است.
اجرا و آرنژمنت یا تنضیم موسیقی:
در این بخش هم رستگار هنجارها را نادیده گرفته از قالب کمپوزیشن همیشهگی آهنگسازی افغانستان که یک آستایی و دو یا سه انتره است، برآمده و بخشها را طوری تنظیم کرده که فضای حسی شعر و آهنگ ایجاب میکند. اکوردیون که در سه یا بیشتر از سه خط (تِرَک) نواخته شده، گهگاهی نوتها و اکوردهایی را اجرا میکند که خارج از گام اصلی آهنگ ( لا مینور) است. نوازنده با این کارش موجهایی را ایجاد میکند که خارج از استندرد این گام است ولی موسیقی را چندلایه یا پولوفونیک و فضا را چندبُعدی میسازد.
صدای آواز خوان به حدی به سُر است که جایی برای انتقاد باقی نمیماند و از دیدگاه حسی هم آهنگ با احساس اجرا شده است. اما در یکی دو جا در اجرای واژهها توجه لازم صورت نگرفته. مثلاً (کشتی نوح نیست) واژهی نوح به جای( ن و ح)مثل عدد نُه ( ن ُ ح) تلفظ شده. شاید این مورد خوردهگیری به نظر برسد اما در آفرینشی که این همه خوبیها را دارد، بهتر است که حتا اشتباهات کوچک هم رفع شوند.
یادآور شوم که جای آفرینشهای خوب و محتوامحور در هنر امروزی ما سخت خالی است و ما چشم به راه کارهای نیک فرید رستگار و دیگر هنرمندان محتوامحور استیم.
نویسنده : همایون مروت
هشت صبح – دوشنبه، ۱۹ قوس ۱۳۹۷