خانه / سیاست / تحلیل ها و دیدگاه ها / پیروزی اعتدال و مهار بنیادگرایی

پیروزی اعتدال و مهار بنیادگرایی

رییس‌جمهور حسن روحانی، بار دیگر انتخابات ایران را برد. پیروزی حسن روحانی در برابر آقای ابراهیم رییسی، شکست اردوی تندروان در برابر صف جریان اعتدالیون است. آقای حسن روحانی که بار دیگر انتخابات ایران را برد، خودش را نماینده جریانی اعتدالی می‌داند؛ جریانی که طرفدار تقویت دموکراسی در داخل ایران و تنش‌زدایی از سیاست خارجی است. بسیاری‌ها به این باوراند که جریان اعدالی یا میانه‌روان که آقای روحانی از آن نماینده‌گی می‌کند، وارث همان جریان اصلاحات است که در انتخابات دوم جوزای سال ۱۳۷۶ محمد خاتمی‌ را به قدرت رساند.
محمد خاتمی ‌هم در آن سال با شعار تقویت دموکراسی، جامعه مدنی و رعایت حقوق شهروندی در داخل و تنش‌زدایی از سیاست خارجی، وارد مبارزات انتخاباتی شده بود. آقای خاتمی ‌در سال ۱۳۷۶ بیست میلیون رای آورد. آقای خاتمی ‌می‌خواست ایران انقلابی و ایدیولوژیک را به ایران اصلاح‌طلب و دموکرات بدل کند. آرمان جریان او همین بود. جریان اصلاحات زمینه را برای آزادی بیشتر مطبوعات و فعالیت‌های فرهنگی فراهم کرد.
با روی کار آمدن آقای احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴ تصور می‌شد که دیگر جنبش اصلاحات ایران از بین رفته است. آقای احمدی‌نژاد برخلاف آقای خاتمی، طرفدار محدود کردن دموکراسی در داخل ایران و جانبدار سیاست خارجی ایدیولوژیک و تهاجمی ‌بود. در زمان حکومت آقای احمدی نژاد بود که ایران با تحریم‌های بی‌سابقه اقتصادی مواجه شد. شورای امنیت سازمان ملل متحد ایران را تحریم کرد و غرب نسبت به برنامه‌های هسته‌ای تهران بدبین شد.
انتخابات سال ۱۳۸۸ و به میان آمدن جنبش سبز نشان داد که جریان اصلاحات از بین نرفته است. این جریان در سال ۱۳۸۸ در قالب جنبش سبز قامت راست کرد و نتایج انتخابات ریاست جمهوری آن سال را زیر سوال برد. جنبش سبز در آن سال خیلی هزینه داد. آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی رهبران این جنبش که در انتخابات سال ۱۳۸۸ نامزدان پست ریاست‌جمهوری و رقیبان احمدی نژاد بودند، به امر رهبر ایران آقای خامنه‌ای حبس خانگی شدند. آنان تا حال در حبس خانگی هستند. برخی از نخبه‌گان هوادار جنبش سبز هم در آن زمان ایران را ترک کردند.
تصور بسیاری‌ها این است که در آن زمان آقای خامنه‌ای و نظامیان که به وجه ایدیولوژیک نظام حاکم بر ایران اعتقاد دارند، نخواستند که آقای موسوی به قدرت برسد. آنان فکر می‌کردند که به قدرت رسیدن آقای موسوی ایران را تضعیف می‌کند. اما بعداً شاید دریافتند که تعطیل دموکراسی، به سودشان نیست و اجازه دادند تا رای‌دهنده‌گان تصمیم بگیرند.
همان بود که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۲ آقای حسن روحانی که خودش را نماینده جریان اعتدالیون می‌خواند، به قدرت رسید. بسیاری‌ها به این عقیده‌اند که جریان اعتدالیون وارث جنبش اصلاحات سال ۱۳۷۶ و جنبش سبز ۱۳۸۸ است. اما رهبران جریان معروف به اعتدالیون نمی‌خواهند، به دلایل سیاسی، به صورت علنی خودشان را وارث جنبش‌های اصلاحات و سبز اعلام کنند. محمد خاتمی ‌رییس جمهور پیشین ایران و رهبر جریان اصلاحات که محبوبیت اجتماعی گسترده دارد، پیش از برگزاری انتخابات از مردم ایران خواست به آقای حسن روحانی رای بدهند. آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی که در حبس خانگی هستند نیز به هوداران‌شان پیام دادند تا به اردوی اعتدالیون به رهبری حسن روحانی بپیوندند. با پیام‌های محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، تمام طرفداران جریان اصلاحات به سود آقای حسن روحانی بسیج شد اند و این بسیج پیروزی او را رقم زد.
پیروزی حسن روحانی، نشان داد که مردم ایران، طرفدار تقویت دموکراسی در داخل کشور و تنش‌زدایی از سیاست خارجی‌شان هستند. شعارهای جریان افراط دیگر برای آنان جذاب نیست. در انقلاب ۱۳۵۷ قضیه بر عکس بود. در آن زمان مردم ایران پشت شعارهای ایدیولوژیک بسیج شدند و یک حکومت انقلابی روی کار آوردند. شعار این حکومت انقلابی صدور «تشیع انقلابی» و دشمنی با غرب از موضع هویت تمدن دینی بود. اما از سال ۱۳۷۶ به این طرف جریانی در ایران شکل گرفت که طرفدار شعارهای ایدیولوژیک انقلاب ۱۳۵۷ نیست. این جریان که در آغاز محمد خاتمی ‌آن را رهبری می‌کرد بر اصلاحات دموکراتیک و روابط حسنه با دنیا تاکید داشت.
همین جریان، آهسته آهسته، با تقبل هزینه‌های فراوان وجه ایدیولوژیک حاکمیت ایران را اندکی تعدیل کرد. در این تردیدی نیست که نظام حاکم بر ایران، ایدیولوژیک است. اما این حکومت یک وجه دموکراتیک هم دارد. وجه دموکراتیک آن، همین برگزاری انتخابات‌های ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبره‌گان و شورای‌های محلی و ولایتی است. در تمام این انتخابات‌ها جناح‌های مخالف با هم‌دیگر رقابت می‌کنند. جریان اصلاحات، جنبش سبز و حالا جریان اعتدالی، همین وجه دموکراتیک نظام ایران را پر رنگ کرده‌اند. این جریان معتقد است که شعارهای ایدیولوژیک و مقابله با کشورهای دیگر از موضع باورهای ایدیولوژیک برای ایران عزت، اقتدار و امنیت نمی‌آورد، بلکه تقویت دموکراسی، مشارکت مردم در مدیریت کشور پر رنگ شدن بعد دموکراتیک نظام و تنش‌زدایی از سیاست خارجی ایران را مصون و صاحب عزت می‌سازد.
به نظر می‌رسد که بیشتر شهروندان ایران حالا به همین دید باور دارند و پشت جریان اعتدالیون که آقای حسن روحانی از آن نماینده‌گی می‌کند، بسیج شده‌اند. ناگفته نماند که جریان اعتدالیون در شرایط بسیار دشوار قرار دارد. این جریان با آن که پارلمان را در اختیار دارد، اما رهبران مهمش مثل میرحسین موسوی و مهدی کروبی، در حبس خانگی به سرمی‌برند. آقای محمد خاتمی ‌رییس جمهور پیشین و سیاستمدار خیلی محبوب، ممنوع‌التصویر است و رسانه‌های ایرانی اجازه ندارند، خبرهای مربوط به او را پوشش دهند. سازمان‌های سیاسی و انجمن‌های مدنی طرفدار جریان اعتدالیون هم یا غیرقانونی اعلام شده اند، یا دفترهای‌شان مهر و موم شده است. اما با وجود همه این دشواری‌ها، نخبه‌گان جریان اعتدالیون توانستند، مردم ایران را پشت آرمان‌ها و اهداف انتخاباتی‌شان بسیج کنند. این جریان با به پیروزی رساندن حسن روحانی، موفق شد که به بنیادگرایی، انقلابی‌گری خشن و ایدیولوژی اندیشی تا حدودی مهار بز ند.
روشن است که تقویت دموکراسی در ایران و پیروزی سیاست تنش‌زدایی، به سود افغانستان است. هر قدر که در کشورهای همسایه، نهادهای دموکراتیک تقویت شود و سیاستمداران منتخب مردم در تصمیم‌سازی‌های امنیتی، سیاسی و اقتصادی دخیل شوند، روی افغانستان اثرات مثبت می‌گذارد.

یکشنبه ۳۱ ثور ۱۳۹۶

نویسنده : فردوس

منبع : هشت صبح

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*