خانه / فرهنگ و هنر / ادبیات / ما ، در جنگ صد ساله خواهیم شد!
ما، در جنگ صد ساله خواهیم شد - شریف سعیدی

ما ، در جنگ صد ساله خواهیم شد!

ما، در جنگ صد ساله خواهیم شد!

ما
در جنگ
صدساله خواهیم شد
و کودکی‌های مان را
با مین‌ها و بمب های عروسکی به خاطر خواهیم آورد!

زمین بسیار گرد خود خواهد چرخید
و ما را
به شکل‌های تازه تری به خاک سیاه خواهد نشاند
و ما کودکان همیشه، با جان هامان بازی خواهیم کرد

روزی خواهد رسید
که نواده‌های ما
در تانک‌ها و نفربرهای سوخته
قرآن از بر کنند
برای جشن تولد شان نارنجک بخرند
و زیر سم اسپان و آهوان مین بکارند
روزی که پیغمبران
با جت‌های جنگی به عرش بروند
و با بمب‌های شیمایی نازل شوند

روزی که دخترکان باکره
در جبهه‌های جنگ قرآن بخوانند
و پسران مجاهد
با براده های گیسوان و آوای قرآن
واسکت انتحاری ببافند

ما
در جنگ
صد ساله خواهیم شد
و آن‌گاه
پرچم ملی مان زنجیر
زبان ملی مان افغان
و شناس‌نامه‌ی ما اره و استخوان خواهد بود
ما شهروندان جمهوری جنگ
که با سرهای کل و دلهای لبریز از باروت
به گلوله بودن مان افتخار خواهیم کرد
و ساچمه‌های سرخ مان برای سوزن‌های خواهد خارید
که ناگهان منفجرمان می‌کنند!

ما
در جنگ
صد ساله خواهیم شد
با نقشه‌های کثیفی در قلب‌هامان
که مناطق و مردمان را باژگونه نشان می‌دهند
و ما
یک دیگر را با مهر و کین
سرجای شان می‌نشانیم
در قلب‌های بی مقلب القلوب و الابصار

در جنگ
همه چیز بند بند بالا می رود
ساقه‌های شیریی تریاک
قارچ‌های خاک و آتش مادر بمب‌ها
گردن وطنی که بر ستون پایتخت حلق آویز می شود
و لنگانی که لنگان لنگان از پله‌های قدرت بالا می‌روند!

ما
در جنگ
صد ساله خواهیم شد
و شب‌ها
به موش‌های گوش خواهیم داد
که استخوان‌های آبایی مان را
جویده جویده به جن‌خانه‌ها می برند

هیچ جای امنی در وطن مان نیست
حالا می فهمم
چرا کبوتران سپید در روضه می‌خوانند
در روضه می‌خوابند
و هیچ جایی را برای پرواز نمی یابند

حالا می فهمم
چرا راه شیری
از گیسوان مادران شهیدان می‌گذرد
و روی جنازه‌های پاره پاره، پرهای کبوتران سپید پهن است

جهان جای امنی نیست
جهان تفنگی است
دهانه اش در دهان ما
ماشه اش زیر انگشتان برادران مان
و قیمتش در جیب کارتل‌ها

ما
در جنگ
صد ساله خواهیم شد
و از کینه
کلیه‌ها مان را با نارنجک‌ها عوض خواهیم کرد
و زنان خویش را
به یک پایه راکت پاکستانی خواهیم فروخت
و یکدیگر را عاشقانه به قتل خواهیم رساند!

ما که در یک مشت مان دلار
و در مشت دیگر مان
کلید بهشت و کلدار است

ما
در جنگ
صد ساله خواهیم شد
با مادرانی که جنین‌های جنجگوی حرامی را می زایند
و پدرانی که رگ‌های گردن شان از زهر اند

ما
در جنگ
صد ساله خواهیم شد
و خواهیم دید
که ماده سگها، گورکن بزایند
کبوتران، تخم‌های بوف
و کودکانی با سرطان‌های مادرزادی به دنیا بیایند
و ستون فقرات مردان بزرگ خالی از نخاغ باشد

ما
در جنگ
صد ساله خواهیم شد
در خاکی که از ما نیست
کنار زنانی که از ما نیستند
ما
که خیمه‌های مان را از کارتل‌های سلاح می‌خریم
و با طناب و ستون‌هاشان
یک دیگر را حلق آویز می‌کنیم

ما
در جنگ
صد ساله خواهیم شد
آن زمان که رنگ همه گیاهان خون
پوست همه درختان آتش
و ریشه همه گیاهان مارند

ما
در جنگ
صد ساله خواهیم شد
و گل‌ها و گیاهان را تبار و طبقه شناسی خواهیم کرد
و آنگاه
انار را چاقو خواهیم زد
گل سرخ را آتش
و گل یاس را با سیم خاردار حلق آویز خواهیم کرد

پیر می‌شویم در جنگ
و جای دندان‌های افتاده مان گلوله می‌کاریم
با دندان‌های مصنوعی تیر می‌خوریم
و می افتیم لب گوری که فرزندان مان کنده اند

ما
در جنگ
صد ساله خواهیم شد
و جنگ بعدی ما
برای تقسیم گورها خواهد بود
ما که گورهای مان را گم کرده ایم
در میدان جنگ

شعر از :  شریف سعیدی

فرهنگستان

بیست و دوم اپریل ۲۰۱۷

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*