خانه / فرهنگ و هنر / ترازوی طلایی / نگاهـی به جشنـواره شعر امروز افغانستان

نگاهـی به جشنـواره شعر امروز افغانستان

زبان در افغانستان همواره با آسیب‌های جنگ و استفاده‌های سیاسی همراه بوده است مخصوصاً زبان‌هایی که به عنوان زبان رسمی که در ادارات و ارگان‌های دولتی و نهاد‌ها کاربرد دارند و مورد استفاده قرار می‌گیرند.
در چند دهه گذشته، آسیب‌های جدی بر پیکر زبان پارسی وارد شده و دولت نیز تا کنون هیچ توجه خاصی به آن نشان نداده است. حتا وزارت اطلاعات و فرهنگ نیز برنامه‌ی خاصی برای پویایی زبان‌های رسمی و همین‌طور برای نویسندگان و شاعران کشور نداشته است. بی‌مهری‌ای که دولت نسبت به زبان و ادبیات از خود نشان داده تا کنون، کار نهادهای ادبی غیردولتی را دشوار و کفه‌ی ترازو را برای آنان سنگین‌تر ساخته است. در بستر چنین شرایط نابه‌سامانی برای بهبود وضعیت زبان و ادبیات افغانستان، اتحادیه‌ی نویسندگان جشنواره‌ای را تحت عنوان نخستین «جشنواره شعر امروز افغانستان» در سوم حوت امسال برگزار کرد.
جشنواره‌ای که با خود قبل از برگزاری و بعد از برگزاری حرف و حدیث‌های فراوانی به همراه داشت و سبب به میان‌آمدن پرسش‌های زیادی گردید.
این جشنواره که هدف از آن را آقای سیدرضا محمدی رییس اتحادیه و برگزارکننده‌ی جشنواره در مصاحبه‌اش با ۸صبح «ضرورت شناخت شاعران از یک‌دیگر و تفکیک اشعار خوب و بد و شناساندن آن‌ها به مردم» بیان می‌کند که البته با داشتن چنین دیدگاهی از سوی مسوولان جشنواره در انتخاب عنوان آن یعنی «جشنواره شعر امروز افغانستان» باید تأملی داشت، زیرا چنین هدفی نمی‌تواند جواب‌گوی عنوان انتخابی باشد.
مخصوصاً این‌که انتخاب شاعران برگزیده از سوی داوران نشان‌دهنده آن است که داوران توجه‌شان بیشتر بر شاعران جوان بوده است تا بررسی سابقه‌ی ده سال از کسانی که در این راه قلم زده‌اند و رنج نوشتن بر آسوده نشستن را ترجیح داده‌اند که البته این نیز کار بزرگی است برای نسل جوان که می‌توانست تمرکز بر همین بخش تغییردهنده‌ی عنوان آن باشد و چه بسا بهتر بود اگر نام جشنواره «شعر شاعران جوان» خوانده می‌شد. هر چند در میان برگزیدگان نام کاوه جبران، کریمه شبرنگ و روح‌الامین امینی نیز می‌درخشد.
از آن‌جا که اعتبار هر جشنواره‌ای بر اعتبار هیأت داوران آن استوار است پرسش‌هایی نیز در انتخاب هیأت داوران و توانایی آن‌ها در عرصه شناخت شعر و انتخاب خود آنان ابهاماتی پا بر جا ست و دیگر این که لیست اسامی داوران نشان‌دهنده‌ی آن است که هنوز دیدگاه مردمحورانه بر فضای ادبی افغانستان گام‌های استواری دارد. زیرا اسامی مذکر لیست داوران حاکی از آن است که دیدگاه زنانه و جهان‌بینی و زیبایی‌شناسی نگاه زنان در انتخاب آثاری که شعر امروز افغانستان نامیده می‌شود، هیچ اهمیتی ندارد و نقش آن برای برگزارکنندگان این جشنواره حایز اهمیت نبوده است، ورنه بودند ظرفیت‌های بزرگی از زنان که اکنون عملاً در دانشگاه‌ها کار می‌کنند و یا در این رشته مطالعه و صاحب‌نظر هستند.
گذشته از قید‌هایی که می‌تواند این جشنواره را زیر سؤال ببرد، نظیر قید زمانی ده سال کار، داشتن مجموعه و قید ماندن جغرافیا برای شاعران، زمان جشنواره نیز بسیار کوتاه و شتاب‌زده بود. آقای محمدی در مصاحبه‌ای که با خبرگزاری فرهنگ ۱۳ دلو سال جاری داشت با روشنی‌دادن در باره‌ی جشنواره اشاره دارد که «ما ۲۰۰ جلد از آثار شاعران را از کابل و سایر ولایات جمع‌آوری کرده‌ایم که تاریخ بررسی آن از ۱۵ دلو شروع می‌شود» و این در حالی است که ما در ۳ حوت سال روان، شاهد برگزاری جشنواره نیم‌روزه بودیم.
حالا چطور می‌شود بیش از ۲۰۰ مجموعه را در کم‌تر از ۱۷ روز بررسی و ارزیابی کرد؟
چقدر می‌تواند بررسی این آثار شفاف و منصفانه باشد، حال آن که عزیزانی نظیر امان پویامک که بیش از ده سال است در خلق آثار ادبی از جمله شعر، چهره‌ی درخشانی دارند، دیده نمی‌شوند و حتا برگزاری جشنواره‌ای که می‌توانست بسیار حایز اهمیت باشد در ظرف چند ساعت برگزار شود؟ چنان که دیدیم، این جشنواره در نیم روز پایان یافت که اگر هدف همان شناخت و معرفی شاعران افغانستان هم بود، می‌توانست بیش از یک یا دو روز باشد و مفصل‌تر به آثار خلق‌شده در دهه پسین بپردازد، حال آن که تراکم برنامه نسبت به وقت تعیین‌شده‌ی آن بسیار ناقص و سطحی به نظر می‌رسید. تقدیر از سه شاعر عزیزی که ارج‌گذاری و ستایش آثار شان، زمان‌های جداگانانه‌ای می‌طلبید که البته شخصیت ادبی خانم خالده فروغ، قنبرعلی تابش و آقای محمداسحاق فایض نیز بر هیچ یک از اهل قلم پوشیده نیست و چه بهتر بود اگر در برنامه و زمانی مشخص‌تر به خوانش آثار و زندگی ادبی این عزیزان در چند ده سال گذشته پرداخته می‌شد.
همین طور گرامی‌داشت از دو شخصیت‌ بزرگ استاد حیدری وجودی و فدایی هروی هم‌زمان با سایر برنامه‌ها، آن هم در ظرف کم‌تر از ۴ ساعت یکی دیگر از نقاط ضعف این جشنواره محسوب می‌شود و این جشنواره نیز می‌توانست سرنوشت خوبی داشته باشد، نظیر جشنواره گل سوری که تا اکنون نیز یاد آن در خاطره‌ها باقی است.
حرمت‌گزاری به صاحب اثر یکی دیگر از اصل‌هایی است که جشنواره‌های ملی و نوپا باید آن را رعایت کنند و با دادن حق انتخاب نامزدی در جشنواره‌ها به شخصیت خالق اثر ارج‌نهنده باشند. در حالی که بسیاری از نامزد‌ان و حتا برندگان این جشنواره با عدم اشتراک در روز محفل و یا اظهار بی‌اطلاعی از نامزدشدن‌شان، اعتراض خود را نشان دادند. کاوه جبران نیز یکی از شاعران برگزیده و تأییدیافته‌ی هیأت داوران بود که با ماندن پستی در صفحه‌ی فیس‌بوکش از نامزدشدنش در این جشنواره ابراز بی‌اطلاعی و ملاحظاتی را در رابطه با این جشنواره مطرح کرد.
حتا تجربه‌ی جشنواره جلال آل‌احمد اهمیت این موضوع را نیز نشان داده بود و اعتراض خسرو مانی در نامزدشدن اثرش و عدم اطلاع او از این موضوع، در مراحل پایانی که خواستار حذف نام کتابش شد، که عدم رعایت حق نامزدی به صاحب اثر در آن جشنواره، انتقادهایی را به همراه داشت.
با تمام این اوصاف، بحث و چالش‌هایی که این جشنواره با خود داشت، می‌تواند راه‌گشای جشنواره‌ی بعدی و کارهای بزرگ‌تر در راستای ارتقای ظرفیت‌های ادبی باشد.
اتحادیه‌ی نویسندگان نیز از زمان تأسیس خود فعالیت‌های مفید و اثرگذاری انجام داده که قابل یادآوری است، مخصوصاً با ایجاد کورس‌های نویسندگی تلاش‌های مفیدی برای پرورش استعدادهای نسل نو در عرصه‌ی نویسندگی و شعر دارد که این خود یکی از بزرگ‌ترین دست‌آوردهای جامعه‌ی ادبی کابل می‌باشد و امید است انتقادها و نظریاتی که پیرامون رد و تأیید عمل‌کرد اتحادیه در باره‌ی جشنواره صورت گرفته، سبب پربارشدن برنامه‌های آینده‌ی این نهاد پرکار ادبی در سال‌های اخیر باشد.

چهارشنبه ۱۱ حوت ۱۳۹۵

نویسنده : زهرا اسرافيل

منبع روزنامه هشت صبح

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*