خانه / فرهنگ و هنر / فرهنگ / یاسین خموش شاعر نامدار افغانستان درگذشت

یاسین خموش شاعر نامدار افغانستان درگذشت

کابل/۱۸اسد/فرهنگستان
یاسین خموش؛ خالق ترانه‌ مشهور «برایم نامه از کابل رسیده/دوباره خون به رگ‌هایم دمیده» شاعر، ترانه‌سرا و یکی از چهره‌های نامدار فرهنگی فغانستان درگذشت.
آقای خموش هفتاد سال داشت و در بیمارستان تاشکند کشور ازبکستان به اثر بیماری کرونا درگذشت.
یاسین خموش طی سال‌های گذشته در ادارات مختلف دولتی از جمله وزارت اطلاعات، فرهنگ و معاونت اول ریاست جمهوری و نهادهای رسانه‌ای مشغول کار نیز بود.
شعرها و ترانه‌های او را خواننده‌های مشهور افغانستان از جمله آریانا سعید، داود سرخوش و وحید صابری آهنگ ساخته و اجرا کرده‌اند.
یاسین خموش بهترین پارچه های تمثیلی، درامها و داستان‌های رادیویی ۔ تیاتر های روی صحنه و سناریو های بهترین فلم‌های سینمایی را در تاریخ سینمای افغانستان رقم زده‌است.
اودرفلم های‌دهکده ها بیدار می‌شوند،صبح سپید، سربند،‌ آیینه شکسته و نخستین سریال تلویزیونی دکوندی زوی نقش داشت و اولین تیاتر تلویزیونی درپای درفش را با زبان شعر نوشت.
او در اصل از جمله اولین معلمان اشاعه فرهنگ و هنر افغانستان بود.
پس از انتشار خبر درگذشت یاسین خموش، شمار زیادی از فرهنگیان و چهره‌های فعال در شبکه‌های اجتماعی به او ادای احترام کرده و از او به نیکویی یاد کرده‌اند.
از جمله پرتو نادری؛ شاعر و نویسنده نوشته است: «ای وای شاعر و نویسنده، فرزانه یاسین خموش، چشم از جهان پوشید و جامعه فرهنگی افغانستان را سوگ‌وار ساخت!»
یاسمین یارمل، بازیگر افغان نوشته است:”یاسین خموش مردی از تبار اندیشه و قلم انسان وطن‌دوست، با ایمان، صادق و شخصیت عالی کارگردان موفق، شاعر توانا مرد سنگر و مبارزه حلیم وخوش بر خود متبسم دیگر در میان ما نیست.”
همچنین عنایت‌الله بابر فرهمند، معاون شورای مصالحه ملی با انتشار عکسی از آقای خموش او را “از قلم‌به‌دستان نیکنام” توصیف کرده است.
آقای فرهمند نوشته است:”کارنامه‌های شایان و فعالیت‌های وی در بخش‌های نویسند‌گی، مطبوعات و فرهنگ الگو برای همه‌ محسوب می‌شود و نبودش نهایت تاسف‌بار و غم‌انگیز است.”
خانواده آقای خموش گفته‌‍اند مراسم خاکسپاری او فردا در کابل برگزار خواهد شد.

نمونه از شعر یاسین خموش 
کاش

کاش زنده گی، بی بهانه بود
صاف و ساده بود، صادقانه بود
پاک وبی ریا،چون ترانه بود
مثل یک غزل، شاعرانه بود

راه زنده گی ، کاش در جهان
راه بی ضرر، راه بی زیان
راه همدلی روشن وشفاف، دوستانه بود

کاش کینه‌ها ، رفع گشته بود
جنگ ودشمنی درمیان نبود
در لب همه حرف مهر بود
واژه ی جفا ، در زبان نبود

عشق و عاشقی، رسم مردمان
وصلت دو دل، خواست عاشقان
زنده گی چنین، تا به جاودان ، عاشقانه بود

رسم زنده گی، گر چنین شود
جنت برین ، از یقین شود
کوچه با غ ها، خالی ازتفنگ
فارغ ازبلا، سرزمین شود

با چنین امید، شهر غصه ها
می شود بخیر، شهر قصه ها
می توان چنین، درکنارهم جاودانه بود

خبرنگار فرهنگستان ازکابل
سمیع صدیقی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*