خانه / سیاست / تحلیل ها و دیدگاه ها / گفتار نیک، کردار بد

گفتار نیک، کردار بد

مقاله رییس جمهور غنی زیر عنوان «لحظه خطر و فرصت برای افغانستان» روز سه‌شنبه، چهاردهم ثور در نشریه فارین افرز به نشر رسید. محمداشرف غنی در شروع مقاله‌اش تصمیم رییس جمهور بایدن برای خروج ۲۵۰۰ نیروی باقی‌مانده ایالات متحده از افغانستان را «بیانگر یک نقطه عطف برای افغانستان و کشورهای همسایه» خوانده است. او به مناسبت این رویداد، از یک فرصت خوب و در عین حال وقوع یک خطر احتمالی برای حکومت موجود، طالبان و منطقه سخن گفته است. او آورده است: «حکومت افغانستان به این تصمیم احترام می‌گذارد و آن را به مثابه فرصت و در عین حال خطر برای حکومت، افغان‌ها، طالبان و منطقه می‌داند.»

محمداشرف غنی در مقاله‌اش استدلال کرده است که پس از خروج یک‌صد و سی هزار نیروی امریکایی و کشورهای هم‌پیمانش در ۲۰۱۴، نیروهای امنیتی افغانستان رهبری کامل سکتور امنیتی را بر عهده گرفته‌اند. از آن زمان تاکنون نیروهای امنیتی افغانستان از جمهوری و افغانستان حراست کرده‌اند. طی این مدت قوای امنیتی افغانستان زمینه برگزاری دو انتخابات ملی را نیز فراهم کرده‌اند. به نظر او «امروز، حکومت و قوای امنیتی ما در وضعیتی به‌ مراتب قوی‌تر و مستحکم‌تر از هفت سال قبل قرار دارند و ما کاملاً  آماده هستیم که به خدمت و دفاع از مردم خود بعد از خروج کامل نیروهای امریکایی ادامه دهیم.» آقای غنی گفته که طی این مدت بار جنگ بر شانه‌های ارتش کشور بوده است. «طی دو سال گذشته، بیش از ۹۰ درصد عملیات نظامی افغانستان به طور کامل توسط نیروهای امنیتی افغانستان انجام شده است.» برای همین مطمین است که «افغان‌ها قطعاً به وحشت دهه نود میلادی بر نخواهند گشت.»

به باور اشرف غنی، تصمیم ایالات متحده، طالبان و حامیان این گروه در پاکستان را غافل‌گیر و آنان را وادار به انتخاب تازه‌ای کرده است. انتخاب این‌که از این پس، به همکاران بااعتبار مبدل خواهند گشت یا بی‌نظمی و خشونت بیش‌تر به بار خواهند آورد. به نظر غنی در صورتی که گروه طالبان و حامیان‌شان گزینه دوم را انتخاب کنند، نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان در مقابل آنان خواهند جنگید. «اگر طالبان هم‌چنان از مذاکره خودداری کنند، در حقیقت، صلح در قبرستان را انتخاب خواهند کرد.»

محمداشرف غنی در این مقاله برای بار نخست به طور روشن به تشکیل اداره انتقالی چراغ سبز نشان داده است. در برنامه و یا طرح غنی برای صلح افغانستان که در این مقاله توضیح داده شده است، روحیه سست و تسلیمی دیده می‌شود. با این همه و با توجه به پیشینه و عمل‌کرد غنی، این بهترین تصمیم یک زعیم مسوول در چنین شرایط است؛ زیرا او به شرط آماده شدن واقعی و صادقانه طالبان در میز مذاکره برای آوردن صلح، اشتراک همه جوانب و ضمانت سازمان ملل، آماده است زمینه تشکیل اداره موقت را فراهم کند و در انتخابات ریاست جمهوری اشتراک نکند. این یک انتظار ایده‌آل از یک رهبر مسوول است که غنی در حد گفتار آن را پذیرفته است.

ولی مشکل جای دیگر است. محمداشرف غنی سخنان خوب و تخصصی و گاهی طرح‌ها و نظریه‌های معقول ارایه کرده است. او در گفتار، ارایه سمینار، نوشتن طرح و توضیح برنامه حکومت‌داری‌اش، نیک عمل کرده است. اما کردار سیاسی غنی خلاف نوشته‌ها و گفتارهایش بوده است. او در تمام دوره ریاست جمهوری‌اش خلاف سخنانش عمل کرده است.

جامعه و شهروندان، سیاست‌مداران‌شان را براساس عمل‌شان قضاوت می‌کنند، نه براساس نوشته‌ها و نظریه‌پردازی‌شان. چون سیاست‌مداران یک بخش کارشان حیله در کار انداختن و منحرف کردن اذهان عامه از طریق گفتار است که محمداشرف غنی در این زمینه نمره خوب گرفته است. سیاست‌مداران توده‌ها را از طریق گفتار تحریک می‌کنند و به وجد می‌آورند.

محمداشرف غنی سال‌ها است دم از اجماع سیاسی می‌زند؛ ولی در عمل یک گام کوچک در این زمینه برنداشته است. در شرایط کنونی بیش‌تر از هر وقت دیگری، افغانستان به اجماع سیاسی نیاز دارد. نیاز است به جای گفتار خالی، گام‌های عملی برداشته شود. ولی رییس جمهوری هر روز خلاف این، گام بر می‌دارد. غنی در هفته‌های گذشته وزیر داخله را که با رأی نماینده‌گان مردم انتخاب شده بود و سال‌ها در نهادهای امنیتی کار کرده بود، از سمتش برکنار کرد و به جای او یک چهره غیرحرفه‌ای را به مهم‌ترین وزارت کشور گماشت. هم‌چنان چند روز پیش، رییس جمهور غنی والی فاریاب را که در صف نیروهای امنیتی و مردم علیه دشمنان کشور می‌جنگید و مردم از عمل‌کردش راضی بودند، برکنار کرد و به جایش کسی را گماشت که هیچ‌گونه رابطه‌ای با مردم و هیچ شناختی از محیط ولایت فاریاب ندارد.

غنی به جای تعیین افراد و یا سپردن مسوولیت‌ها به اشخاصی که برای افغانستان قربانی داده‌اند و هنوز به این سرزمین متعهد‌ هستند، کسانی را تعیین کرده و مسوولیت بزرگ داده است که حتا کابل را درست نمی‌شناسند؛ افرادی که برای رفتن به گوشه‌های کابل از نقشه گوگل استفاده می‌کنند، کسانی که هنوز نمی‌دانند کدام قسمت کشور به دست طالبان است و کدام قسمتش به دست حکومت. او آدم‌های گم‌نامی را روی کار آورده است که هیچ‌وقت در این خاک زنده‌گی نکرده‌اند و از رنج و محنت مردم آگاهی ندارند و این باعث شده است که این‌ها هیچ‌گونه رابطه عاطفی با افغانستان نداشته باشند. این افراد درک درستی از مناسبات قدرت، گذشته افغانستان و فرهنگ مردم ندارند.

محمداشرف غنی که دم از اجماع ملی می‌زند، نظام متمرکز کنونی را بیش‌تر از قبل متمرکز ساخته است. او به برنامه و کارکرد اغلب وزیرانی که از دیگر تیم‌های انتخاباتی انتخاب شده‌اند، باور ندارد و برای همین، زیر نظر جوانان بیگانه با افغانستان اداره‌های موازی با وزارت‌ها را در درون ارگ و نزدیک خودش ایجاد کرده است و این‌گونه بخش‌هایی از وزارت‌خانه‌ها تقریباً بیکاره شده‌اند. اجماع فقط یک مبحث نظری صرف نیست، یک سیاست عملی نیز است که در شرایط کنونی بیش‌تر از هر چیزی با حسن نظر مسوول مملکت نسبت به تمام طرف‌ها از طریق مشارکت امکان‌پذیر می‌شود. در حالی که بخش زیادی از رهبران و چهره‌های تأثیرگذار در کاخ سپیدار جمع شده‌اند و ظاهراً دارند تلاش می‌کنند تا روند صلح افغانستان به خوبی پیش برود، رییس جمهور غنی به جای صحبت رو در رو با همه آن‌ها، با بخشی از آنان به تنهایی به مشوره می‌پردازد که این به معنای بی‌باوری به تصمیم جمعی آنان است.

واقعیت این است که محمداشرف غنی خلاف آنچه می‌گوید، عمل کرده و این نگرانی هم‌چنان باقی است که در مورد صلح هم خلاف آنچه می‌گوید و نوشته است، عمل کند؛ زیرا یکی از ویژه‌گی‌های منفی غنی گوش ندادن به مشوره دیگران است و هم‌چنان نسجیدن نتایج و آسیب‌های عمل‌کرد خودش.

منبع : هشت صبح

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*