خانه / فرهنگ و هنر / ترازوی طلایی / پانی‌پت ؛ تاریخ به روایت قربانی

پانی‌پت ؛ تاریخ به روایت قربانی

سینمای هند یک فیلم هنری از جنگ ماه جنوری سال ۱۷۶۱ پانی‌پت تولید کرده است. این فیلم به احتمال زیاد روایت جانب مغلوب این جنگ را با مایه‌های هنری به تصویر کشیده است. در جنگ پانی‌پت در سال ۱۷۶۱ سپاهیان ‌پشتون، قزل‌باش و روهلیه که فرماندهی آنان را احمد‌شاه درانی بنیان‌گذار سلطنت سدوزایی‌ها به دوش داشت، به لشکر مرهته پیروز شدند. در آن جنگ حدود ۷۰۰۰۰ سپاهی که بیش‌تر آنان مربوط به اقوام مرهته می‌شد،‌ جان‌شان را از دست دادند. به نوشته‌ی مورخان هندی و بریتانیایی در آن نبرد خونین لشکریان احمدشاه درانی هزاران سرباز مرهته‌ای را زنده اسیر گرفتند و بعد آنان را سر بریدند. پس از شکست اقوام مرهته، لشکریان فاتح احمدشاه ابدالی وارد شهر پانی‌پت شدند. شهر پانی‌پت در ۹۰ کلیومتری دهلی واقع است. لشکریان مرهته برای جنگ با احمدشاه و دفاع از شهرشان، در بیرون از شهر اردو و حصار زده بودند. با شکست مرهته‌ای‌ها، لشکریان احمدشاه موفق به ورود به شهر پانی‌پت شدند.

به نوشته‌ی مورخان هندی و بریتانیایی،‌ نیروهای زیر فرمان احمدشاه ابدالی تمام مردان بالاتر از ۱۴ سال ساکن پانی‌پت را به قتل رساندند و زنان را به برده‌گی گرفتند. روایت است که وقتی شخص احمدشاه ابدالی سوار بر اسپش وارد شهر پانی‌پت شد،‌ در مسیرش رود خون جاری بود. جنگ پانی‌پت به حاکمیت مرهته‌‌ای‌ها در دهلی، ‌آگره و در مجموع شمال هند پایان داد و تمام قدرت آنان را به زوال برد. پس از تسخیر پانی‌پت نیروهای احمدشاه ابدالی متوجه مناطقی شدند که در کنترل «جت‌ها» بود. جت‌ها متحد مرهته‌‌ای‌ها بودند و توانستند سرسختانه در برابر نیروهای احمدشاه ابدالی بجنگند. احمد‌شاه درگیر جنگ با جت‌ها بود که به او اطلاع دادند که حاجی جمال‌خان زرگرانی از بزرگان قندهار در آن دیار دست به شورش زده است و می‌خواهد اعلام پادشاهی کند. احمدخان ابدالی ناگزیر شد از جنگ با جت‌ها دست بردارد و به قندهار برود تا زرگرانی را سر جایش بنشاند. لشکریان احمد‌شاه در حین برگشت از مسیر پانی‌پت و دهلی، در پنجاب مورد حمله‌ی سیک‌ها قرار گرفتند.
پس از تسخیر پانی‌پت نیروهای احمدشاه ابدالی متوجه مناطقی شدند که در کنترل «جت‌ها» بود. جت‌ها متحد مرهته‌‌ای‌ها بودند و توانستند سرسختانه در برابر نیروهای احمدشاه ابدالی بجنگند. احمد‌شاه درگیر جنگ با جت‌ها بود که به او اطلاع دادند که حاجی جمال‌خان زرگرانی از بزرگان قندهار در آن دیار دست به شورش زده است و می‌خواهد اعلام پادشاهی کند. احمدخان ابدالی ناگزیر شد از جنگ با جت‌ها دست بردارد و به قندهار برود تا زرگرانی را سر جایش بنشاند. لشکریان احمد‌شاه در حین برگشت از مسیر پانی‌پت و دهلی، در پنجاب مورد حمله‌ی سیک‌ها قرار گرفتند.

سیک‌ها لشکریان احمدشاه را غافل‌گیر کردند و تلفات نسبتاً سنگینی به این لشکر وارد شد. ‌با خروج نیروهای احمدشاه ابدالی از پنجاب، بیش‌تر بخش‌های این دیار به دست سیک‌ها افتاد. احمد‌شاه ابدالی پس از سرکوب شورش حاجی جمال زرگرانی در قندهار، به پنجاب برگشت و با سیک‌ها درگیر شد. پیش از برگشت او به پنجاب، نیروهای سیک بر لاهور مسلط شده بودند، ولی با شنیدن خبر برگشت سپاهیان درانی، سیک‌ها لاهور را تخلیه کردند و در خارج از آن شهر در جایی اردو زدند. لشکریان احمدشاه با آنان درگیر شدند که نتیجه‌ی آن شکست سیک‌ها بود. در آن جنگ بنا بر آمار مورخان هندی حدود ۱۰۰۰۰ سیک کشته شدند. آن جنگ تا حال در حافظه‌ی تاریخی سیک‌ها زنده است. البته این المپیای خونین در همین‌جا ختم نشد. نیروهای احمد‌شاه ابدالی به شهر امرتسر که برای سیک‌ها مقدس است، نیز حمله کردند و معبد طلایی آنان را ویران ساختند. نیروهای احمد‌شاه در آن شهر دست به قتل عام زدند و جنازه‌ها را به رودخانه‌ای که از نظر مذهبی برای سیک‌ها و هندوها مقدس است، انداختند. مورخان نوشته‌اند که آن رودخانه در آن روزها مملو از جسد و آوار ساختمان‌های مندرها و گوردواره‌ها بود. در همین جنگ ظاهراً بینی احمدشاه ابدالی هم زخم برداشت.

تردیدی نیست که برای بازمانده‌گان قربانیان پانی‌پت و امرتسر، لشکریان احمدشاه ابدالی و دیگر موج‌های مهاجم سده‌های میانه بر هند، یک ضد قهرمان و مهاجم خون‌ریز است. آنان نگاه رمانتیک و قدسی به احمد‌شاه درانی ندارند. لشکریان احمدشاه درانی باری در سال ۱۷۴۸ و حداقل دو بار پس از آن در لاهور هم دست به قتل عام و غارت زدند. درآمد ناشی از این غارت و قتل عام در آن زمان خرج لشکر می‌شد. به همین دلیل است که روایت بازمانده‌گان آن حوادث یا کسانی که خودشان را وارث قربانیان لشکریان احمدشاه می‌دانند، از روایت ناسیونالیسی عده‌ای در افغانستان متفاوت است. پس از رسانه‌ای شدن تولید فیلم بالیوودی جنگ پانی‌پت، ‌عده‌ای در افغانستان به آن واکنش جدی نشان دادند. شماری از فارسی‌زبان‌های امپراطور‌گرا و سرشار از نوستالژی «تمدن خراسان» که احمدشاه درانی را «شاه ‌خراسان» می‌دانند، ابراز عقیده کردند که سینمای هند حریم حرمت امپراطورشان را شکسته است. پشتون‌های باورمند به ناسیونالیسم افراطی قومی هم که احمدشاه درانی را «بنیان‌گذار اولین دولت پشتونی جهان» می‌دانند، نیز واکنش تندی به تولید این فیلم نشان دادند. جالب این است که هنوز آن فیلم به نمایش در‌نیامده است، ولی شهروندان ناسیونالیست و امپراطور‌گرای افغانستان به گمان این‌که در آن فیلم به شخصیت اسطوره‌ای‌شان بی‌حرمتی شده باشد، شروع به لعن و نفرین سینمای هند کردند.

آنانی که در افغانستان به لشکرکشی‌های سده‌های میانه و قرن ۱۸ به هند افتخار می‌کنند، باید این نکته را هم در نظر داشته باشند که پاکستان هم خودش را وارث موج‌های مهاجم به هند می‌داند. پاکستان نام‌های موشک‌ها و قرارگاه‌های نظامی‌اش را غزنوی، ‌غوری و ابدالی گذاشته است. ارتش پاکستان که تصور می‌کند وارث همان‎‌ موج‌های مهاجم است، ایدیولوژی ضد تمدن هندو را ترویج می‌کند. جهادیست‌های پاکستانی هم خودشان را وارث همان‌ موج‌های مهاجم ضد هندو می‌خوانند. روشن است که این دید غیر از یک نگاه کور ایدیولوژیک و خصمانه، منطق دیگری ندارد. پاکستانی که گذشته‌ی بودایی و هندویی خودش را انکار می‌کند، کل هویت خودش را در تبلیغ وارث موج‌های مهاجم به هند سده‌های میانه و قرن ۱۸ خلاصه کرده است. عمران‌خان، نخست‌وزیر برحال و نوازشریف، نخست‌وزیر پیشین پاکستان، بارها به موشک ابدالی فخر کرده‌اند. جالب این است که هر دوی آنان متولد لاهور هستند و نمی‌توانند لشکریان احمدشاه درانی در قرن ۱۸ چند بار قتل عام وسیع در شهرشان راه انداختند. اگر ناسیونالیست‌های افغانستان به احمدشاه درانی فخر کنند، زیاد عجیب نیست؛ ولی افتخار پاکستانی‌ها به ویژه‌ پنجابی‌ها و به خصوص متولدان شهر لاهور به احمدشاه درانی، خیلی عجیب و مسخره می‌نماید.
به باور نگارنده بازمانده‌گان قربانیان لشکرکشی‌هایی که در بالا از آن‌ها ذکر شد، حق دارند روایت خودشان را از آن تاریخ خون‌بار داشته باشند. آنان حق دارند به یاد بیاورند که چه بر سرزمین و اجداد‌شان گذشته است. جنگ‌های احمدشاه درانی و اقوام مرهته، جنگ افغانستان و هند نیست. آن جنگ‌ها مربوط به عصر پیش از به میان آمدن دولت‌-ملت‌ها بود. در آن زمان پادشاهان قلمرو ثابت نداشتند. در آن زمان بخش‌هایی از ایران، ‌پاکستان، ‌هند و افغانستان کنونی قلمرو مفتوحه‌ی احمدشاه درانی و بعد شاهان دیگر بود. ناسیونالیست‌های افراطی که آن جنگ‌ها و لشکرکشی‌ها را جنگ دو دولت-‌ملت می‌دانند، ‌اشتباه می‌کنند.

نگارنده و بسیاری از شهروندان دموکرات افغانستان برخلاف ناسیونالیسم و امپراطورگرایی وطنی، هیچ افتخاری در لشکرکشی‌های غزنوی، غوری و ابدالی به هند نمی‌بینیم. نگارنده و بسیاری از انسان‌های دیگر این سرزمین که به ناسیونالیسم افراطی کور و امپراطور‌گرایی ایدیولوژیک باور نداریم، از لشکرکشی‌های سده‌های میانه و قرن ۱۸ از جغرافیای افغانستان کنونی به هند شرم‌ساریم. هیچ عقل سلیمی خون‌ریزی را به هیچ بهانه‌ای تأیید نمی‌تواند. درست است که در قندهار، کابل و پنجاب قرن ۱۸ میلادی، ارزش‌های لیبرال مسلط نبود. کسی نمی‌تواند امروز یخن سلطان محمود غزنوی و احمدشاه درانی را بگیرد که چرا در قرن‌های ۱۱ و ۱۸ میلادی لیبرال نبودند و دست به قتل عام مردم در هند و پاکستان امروزی زدند‌، ولی یک نکته نباید فراموش شود و آن این‌که قتل عام، غارت و به برده‌گی گرفتن زنان حتا برمبنای سنت‌های قبایلی آن زمان هم عملی نکوهیده بود.

اسطوره‌سازی جنگ‌های سده‌های میانه و قرن ۱۸ در جغرافیای هند و پاکستان امروزی،‌ هیچ توجیه منطقی ندارد. البته ناسیونالیست‌های افراطی و امپراطورگرایان، دید خودشان را دارند و با استدلال ما قانع نمی‌شوند. شماری از سیاست‌مداران هم به جنبه‌ی کارکردی ستایش از لشکرکشی‌های آن زمان به هند چشم دارند و آن را در تحکیم پایه‌های دولت مؤثر می‌دانند که زیاد استدلال محکمی نیست. اگر به چیزی تقدس بخشیده شد، در آینده کسی‌ نمی‌تواند آن را نقد کند و این امر مشکلات کلان می‌آفریند. گذشته باید نقد شود. یک نگاه انتقادی به کارنامه‌ی نظامی احمدشاه درانی در هند نشان می‌دهد که ایشان نتوانستند پیروزی‌های نظامی خودشان را در آن دیار بدل به پیروزی سیاسی کنند. احمدشاه درانی نه مثل بابرشاه توانست مرکز سلطنت خود را به دهلی یا آگره انتقال دهد و از آن‌جا قلمرو وسیعی را اداره کند و نه کاری برای استحکام حاکمیت مغل‌ها انجام دهد. برعکس لشکرکشی‌های احمد‌شاه درانی سبب تضعیف مغل‌ها و نواب‌ها شد و این امر به تقویت قدرت بریتانیایی‌ها انجامید. حاکم بنگال که در بهار سال ۱۷۵۷ با احمدشاه ابدالی در دهلی درگیر شد و تمام لشکرش را از دست داد، ناگزیر شد سه ماه بعد تمام حاکمیت زیر قلمروش را به کمپنی هند شرقی تسلیم کند. این وضعیت سبب شد که حتا پیروزی نظامی احمدشاه درانی هم پایدار نماند.

آنانی که در افغانستان به لشکرکشی‌های سده‌های میانه و قرن ۱۸ به هند افتخار می‌کنند، باید این نکته را هم در نظر داشته باشند که پاکستان هم خودش را وارث موج‌های مهاجم به هند می‌داند. پاکستان نام‌های موشک‌ها و قرارگاه‌های نظامی‌اش را غزنوی، ‌غوری و ابدالی گذاشته است. ارتش پاکستان که تصور می‌کند وارث همان‎‌ موج‌های مهاجم است، ایدیولوژی ضد تمدن هندو را ترویج می‌کند. جهادیست‌های پاکستانی هم خودشان را وارث همان‌ موج‌های مهاجم ضد هندو می‌خوانند. روشن است که این دید غیر از یک نگاه کور ایدیولوژیک و خصمانه، منطق دیگری ندارد. پاکستانی که گذشته‌ی بودایی و هندویی خودش را انکار می‌کند، کل هویت خودش را در تبلیغ وارثت از موج‌های مهاجم به هند سده‌های میانه و قرن ۱۸ خلاصه کرده است. عمران‌خان، نخست‌وزیر برحال و نوازشریف، نخست‌وزیر پیشین پاکستان، بارها به موشک ابدالی فخر کرده‌اند. جالب این است که هر دوی آنان متولد لاهور هستند و نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند که لشکریان احمدشاه درانی در قرن ۱۸ چند بار قتل عام وسیع در شهرشان راه انداختند. اگر ناسیونالیست‌های افغانستان به احمدشاه درانی فخر کنند، زیاد عجیب نیست؛ ولی افتخار پاکستانی‌ها به ویژه‌ پنجابی‌ها و به خصوص متولدان شهر لاهور به احمدشاه درانی، خیلی عجیب و مسخره می‌نماید

نویسنده : فردوس کاوش

چهارشنبه, ۱۵ عقرب ۱۳۹۸

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*