خانه / خانواده / جوانان / فقری که پای مدال آور را به بازار مدال فروشی کشاند

فقری که پای مدال آور را به بازار مدال فروشی کشاند

فقری که پای مدال آور را به بازار مدال فروشی کشاند

کابل/۱۱سنبله/فرهنگستان
خانه‌ای کوچکی در منطقه تنور سازی شهر کابل چهل‌و چند سال پیش شاهد به دنیا آمدن ستاره‌ی بود که نامش را قیس گذاشتند مادری که هنوز به مکتب می‌رفت و پدری که تازه مکتب را تمام کرده و دنبال لقمه نانی در دوکان صحافی بود.
زمان همانند تند باد به سرعت می‌گذشت قیس، بزرگتر می‌شد، دو وقت نان می‌خورد، سه وقت درس می‌خواند بی خبر از روزگار باهم قطاران خود از هوای سبز پارک زرنگار لذت می‌برد. تا این‌که صنف ده مکتب شد، یکی از استادان فزیک مکتب مرخصی دو ماهه می‌گیرد و از قیس تقاضا می‌کند که برای دو ماه مضمونش را تدریس کند این زمانی بود که او برای نخستین بار مزه تدریس را چشید. این طعم آن‌قدری لذت برایش داد که فزیک صنف ۹ را در دو ماه تمام کرد اینجا بود که او فهمید که می‌تواند بفهماند.

هر روز قیس متفاوتر ازدیروز می‌شد، کاروان زندگی او را به کانکور رساند هرچند این کاروان برایش وقتی زیادی نداد؛ او ۲۳ روز نزد نظرزلمی آموخت و در آزمون رقابتی کانکور بین ۱۲ بهترین کانکور آمد و راهی دانشکده‌ی طب معالجی کابل شد درس طب سبب نشد که او راه تدریس را رها کند قیس هم می‌آموخت وهم می‌آموختاند .

درکنار چالش های درسی او هنوز دانشگاه را تمام نکرده بود که آتش جنگ برآفروخته شد قیس جوان با آرزوهایش یکجا با خانواده مجبور به ترک کشور شد و رخت سفر سوی دیار دیگری کرد. مهاجرت با چالش‌هایش بازهم نتوانست سد راه قیس شود او باتمام توانای وانرژی مثبتش به زندگی در کمپ مهاجرین پاکستان به مکتب های مولانا جامع و لیسه امانی درس می‌داد. برای قیس این جاده پر طلاطم دیگر چالش نبود بلکه تدریس بخشی طلایی زندگی اورا شکل می‌داد و در پهلوی این‌که یک آموزگار خوب بود به عنوان آموزنده‌ی پرتلاش دست از آموختن برنداشت که این تلاش ها سبب شد تا در آزمون رقابتی پیشاور کالج آف ساینس اشتراک کند و بعد از پنج دور آزمون فزیک، در پاکستان مدال طلا را گرفت مدال طلایی که سایه فقر سبب شد تا آن‌را بفروشد و پولش را صرف تهیه نان خشک برای فامیلش کند.

پس از آمدن جامعه نو در افغانستان مانند هزاران مهاجر دیگر راه خانه در پیش گرفت و پس از کشیدن نفس راحت در دیار خودش راهی آموختن و آموزگاری را پیش گرفت و با عبدالعظیم خاموش و کبیر صمیمی که بهترین آموزگاران بودند همراه شد، چند سال دوش به دوش کنار آنها ایستاد و راهنمای خوبی برای جوانان با انگیزه بود بعد‌ها در مفکوره‌ها تغییر آمد و سبب شد که قیس راهش را جدا کند، او ده سال قبل از امروز آموزشگاه بنام قیس رابین را پایه گذاری کرد.
پس از تلاش های وافر، درکوچه وپس کوچه های شهر نام پرآوازه‌ای قیس رابین بود جامعه با او را شناخت.
 دوکتور قیس رابین قرضی با رنج های که متحمل شده بود درد های جوانان را خوب می‌داند و راهنمای خوبی برای جوانان افغانستان است.

 

قیس رابین باایجاد کورس آموزشی توانست در رده بهترین آموزگاران راه‌نمای کانکور در سطح کشور قرار بگیرد شاگردان او همه ساله با نمرات خوب وارد دانشگاه‌ها می‌شوند به قول خودش سالانه هزار تن از این آموزشگاه به دانشگاه ها راه می‌یابد. شاگردان وی قیس رابین را الگوی خود می‌دانند می‌گویند: اگر راهی هم نباشد ما برای خود راه می‌سازیم.

قیس رابین تنها استاد آمادگی کانکور نیست وی شاگردانش را از لحاظ روحی آماده‌ای زندگی می‌سازد به صد ها تن امید می‌بخشد و با تمام مشکلات صحی اش مانند آینه قدنما در حضور صد ها جوان می‌ایستد.

نگاه رابین به آینده است جوانان را نیروی افغانستان می‌داند وی می‌گوید:”تا وقتی توان ایستادن دارد به راهش ادامه می‌ٔدهد”

اکنون قیس رابین ۴۷ سال داردازداوج کرده است و ثمره‌ای ازدواجش دو فرزند به نام های بهترین و آفرین است.

خبرنگار فرهنگستان ازکابل
سمیع صدیقی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*